همه ما در گذشته خواسته یا به صورت ناخواسته کارهایی را انجام دادهایم که ممکن است، امروزه آن را به عنوان گناه مشاهده کنیم. اگر نتوانیم این مورد را به صورت منطقی در ذهن خود تصور کنیم، میتواند به سلامتی روحی و روانی ما لطمه وارد کند. این باعث از بین بردن شادی و زندگی ما میشود تا پیشرفتی را که باید داشته باشیم از بین ببرد. احساس گناه میتواند به عنوان اتفاقات گذشته باشد. اگر ما به صورت کاملا منطقی با این اتفاق روبرو نشویم، به صورتی که کاملا در آن غرق خواهیم شد میتواند ذره ذره ما را بسوزاند. از این رو در این بخش میخواهیم به معرفی عوامل ایجاد احساس گناه و راههای مقابله با احساس گناه بپردازیم.
این غرق شدن به صورتی خواهد بود که روز به روز بیشتر در آن فرو خواهیم رفت. به همین دلیل از روابط اجتماعی سالم و برقراری و حضور در خانواده باز خواهد داشت. ما باید از احساس گناه به صورت مثبت گام برداریم. به صورتی که، احساس گناه به معنی خطا است. وقتی ما احساس گناه میکنیم یعنی به دلیلی خود را مقصر میدانیم. این به ما راهی را نشان میدهد تا بتوانیم اشتباهات را شناسایی و در اصلاح آن قدم برداریم.
احساس گناه به چه علت ایجاد میشود؟
برای اینکه بتوانیم احساس گناه را در خود به دلیل جبران خطاها استفاده کنیم در ابتدا باید بدانیم که احساس گناه یعنی چه؟ چرا این احساس به ما دست میدهد؟ چگونه میتوانیم بر آن غلبه کنیم و خود را رها سازیم. احساس گناه کردن در برخی موارد میتواند به عنوان یکی از موانع موفقیت تلقی گردد بنابراین باید در جهت شناسایی و رفع آن قدم برداشت.
احساس گناه چیست؟
احساس گناه چیست؟ به نوعی حالات درونی که در دسته احساس منفی قرار دارد، میگویند. این احساس دارای ابعادی چون غم و تنهایی است. این احساس از لحاظ تغییر همانند دیگر احساسات به راحتی امکانپذیر نیست. فروید در این باره دیدگاه خاصی دارد. او میگوید:” احساس گناه در لایههای زیرین و پنهانی رفتار انسان ریشه دارد”. فروید در نظریه روانپویشی بیان کرده که:” ما به کمک مکانیسمهای دفاعیمان قادر به مقابله کردن با احساس گناه هستیم. ما این احساس را با توجه به میلهای ناپسند که آگاهی بر زشتی آنها داریم، تجربه میکنیم”.
فروید میگوید:” احساس گناه با عقده ادیپ و اضطراب آختگی مرتبط است. یعنی اینها در رشد روانی، جنسی که در سومین مرحله قرار داد، در حدود 3 الی 6 سالگی اتفاق میافتد”. او بر این نظر است که در این مرحله کودک به والد خود که جنس مخالف دارد میل جنسی پیدا میکند. این میل به گذر زمان در کودک سرکوب میشود و به کشش جنسی به سایر همسالان او تبدیل میشود.
احساس گناه در نظریههای روان پویشی
در این میان یکی از شاگردان فروید به نام اریک اریکسون نظریه دیگری برای احساس گناه و عوامل ایجاد احساس گناه دارد. او میگوید که:” احساس گناه از 3 تا 5 سالگی رشد و شکل میگیرد. احساس گناه پیام منفی موسوم به “ابتکار در برابر گناه” است. این پیام از مراحل هشتگانه رشد روانی اجتماعی است. اریکسون بر این نظر است که در این مرحله کودک برای اولین بار در طول زندگی به دلیل منع شدن از ابتکار عمل با احساس سنگین گناه مواجه میشود. کودک بر این باور است که اگر احساسات بروز پیدا کنند غیر قابل قبول خواهند شد. بر همین اساس از خودبیانگری با اسباب بازیها میترسد. افراد بزرگسالی که از هر گونه ماجرا و خطر کردن بی زارند، کودکانی بودهاند که در مرحله روانی اجتماعی برای ابتکار عمل از طرف والدین با ممنوعیتهایی غیر اصولی مواجه شدند. همین باعث باقی ماندن در درونشان به بزرگسالی انتقال مییابد.
احساس گناه از نظر شناختی
در بالا ما به تعریف احساس گناه از نظریههای روان پویشی پرداختیم. شما در صورت علاقه و درک بهتر باید مطالعات گستردهای را در این روش انجام دهید. حال در ادامه ما جهت درک بهتری و وسیعتر احساس گناه را از نظر شناختی بیان میکنیم.
به زبان بسیار ساده از نظر شناختی، احساس گناه زمانی اتفاق میافتد که فرد فکر کند و بپذیرد به دیگران آسیب زده است. کسانی که نظریه شناختی را قبول دارند بر این باورند که این احساسات از افکار ما شکل میگیرند که فرد خود را مسئول تمامی بدبختیهای دیگران میداند. همین باعث میشود که فرد بنا به این طرز فکر به صورت دائم در حال رنج و عذاب باشد. داشتن این حس یکی از موانع خودشکوفایی با احساس گناه کردن است که برای کسب پیشرفت باید آن را از خود دور کنید.
مسئولیت افراد در ایجاد احساس گناه
این احساس میتواند دلیل دیگری هم داشته باشد و آن هم این بوده که، خود فرد تمایل دارد تا تفسیر نادرستی از وقایع اتفاق افتاده داشته باشد. از دیگر عوامل میتواند این باشد که اصلا تردیدی در رابطه با درستی نتیجهگیریهای خود نداشته باشد. بر همین اساس در شناخت درمانی به افراد یاد میدهند چگونه از شر این افکار غلط رهایی پیدا کنند. در طول جلسات شناخت درمانی فرد یاد میگیرد رفتارهای غلط را شناسایی کند و چنانچه در حمله فرایندهای ذهنی مطابق با احساس گناه چون فاجعه سازی یا تعمیم افراطی قرار گرفت چگونه اقدام به مهار کند.
علل ایجاد احساس گناه
در دیدگاه شناختی به فرد راههایی داده میشود تا بتواند در صورت رخ دادن اتفاقات بد خود را سرزنش نکند. یعنی اگر فرد افکار را تغییر دهد احساسات نیز تغییر پیدا میکند. زمانی فرد به نتیجه رسید که به صورت ناحق دیگران را رنجانده است میتواند چارچوب ذهنی خود را بهبود بخشد. در ادامه به بررسی عوامل ایجاد احساس گناه و راههای مقابله با احساس گناه میپردازیم.
1. احساس گناه به دلیل خطای مرتکب شده
یکی از بیشترین زمانهایی که به ما احساس گناه رخ میدهد زمانی بوده که خطایی را مرتکب میشویم. یعنی فرد به دیگر افراد ضربه جسمی و یا روحی وارد کرده باشد. علاوه بر اینها ممکن است بر اساس خطاهای اخلاقی نیز باشد. مثلا، دزدی، دروغگویی، سوگندهای خود را بالفرض برای سیگار کشیدن بشکند و … یعنی احساس گناه از خطای فرد تشکیل میشود. اما، این که فرد به خاطر خطای منجر شده خود را مقصر بداند اشکالی ندارد و کامل عملی طبیعی است. این مورد ممکن است در هر کسی رخ دهد و اگر کسی پشیمان نشود نشانه روانآزاری (سایکوپاتی) است.
آسیب رسانی احساس گناه بر اثر خطای مرتکب شده
احساس گناه بر خطای مرتکب شده زمانی میتواند آسیب رسان باشد که فرد به صورت کاملا مکرر این احساس گناه را یادآوری کند. در این زمانها فرد باید بداند که موارد گذشته دیگر قابل تغییر نیستند و تمام شده است. بهترین کار این است که با این خطای خود کنار آمده و از افرادی که به آنها ضرر رسیده است عذر خواهی کنید تا دوباره اشتباه را تکرار نکنید. یا نه شاید خطای اخلاقی چون دروغ گویی را منجر شدید، بهتر است این عادت بد را تکرار نکنید.
از دیگر موارد بر احساس به دلیل خطای مرتکب شده این بوده که به خودبینی بر میگردد. این میتواند ذاتی باشد که اغلب ما در توجه دیگران به افکار و عملهای خود اغراقآمیز بیندیشیم. به عنوان مثال؛ شاید شما احساس گناهتان به خاطر توهینی باشد که به دوست خود کردهاید. این را مد نظر داشته باشید که شاید این دوست شما اصلا متوجه این رفتار نشده باشد.
2. احساس گناه به علت خطای هنوز محقق نشده
هر کسی افکار مختلفی دارد. بر فرض شما میخواهید کاری را انجام دهید که با قانون اخلاقی در تضاد است. به عنوان مثال فرد متاهلی که در ذهن خود روابط نامشروع را دارد در دید این خطا قرار گرفته است. درست است که ما گفتیم در ذهن، بنابراین این فرد خطایی را هنوز انجام نداده است. ولی باید بدانید که فکر کردن به مواردی که از خط قرمز فرد متجاوز میکند به اندازه انجام خطا احساس گناه را ایجاد میکند. افرادی هستند که به خاطر این موارد و تفکرهای ممنوعه خود را سرزنش میکنند. این افراد بهتر است به کمک گرفتن از دو مکانیسم دفاعی سرکوب “فروکوفتن امیال پنهانی” یا ” انکار عدم اقرار به وجود چنین امیالی” بپردازند.
نحوه مواجه شدن با احساس گناه برای خطای اتفاق نیفتاده
این مکانیسمها توسط فروید مورد بررسی قرار گرفتهاند. اما نکته مهمی وجود دارد. آن هم این بوده که این مکانسیمها عاقبت خوبی ندارند. چرا که اگر کسی مدام با احساس خود در جنگ باشد میتواند مغلوب احساسات شده و بعدها رفتارش طوری شود که احساس گناهش موجه شود. یکی از بهترین کارها که امروزه مورد استفاده قرار میگیرد، ACT یا همان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. این روش یاد میدهد که فرد در حین احساس این گناه چگونه مواجه شود. در زمان درمان به فرد یاد داده میشود تفکرهای ممنوعه را چگونه بپذیرد و چگونه از رفتار خود مراقبت کند تا هرگز بالفعل نشود. یعنی فرد درمان کننده به فرد بیمار میفهماند که افکار خود را فراموش نکند، اما در ذهن آنها را پذیرا باشد.
3. احساس گناه بر خطایی که فقط تصور میکنید منجر شدهاید
نظریه شناختی میگوید بسیاری از احساسات بدی که تجربه میکنیم به خاطر اتفاقات گذشته و برداشت غیر منطقی از آنها است. ممکن است شما تنها تصور کنید و هیچ خطایی مرتکب نشده باشد. اما همین کافی است تا شما احساس کنید که انگار خطایی را انجام دادهاید. همین طرز فکر از رسیدن شما به موفقیت در زندگی ممانعت میکند.
تاثیر افکار در احساس گناه کردن
تفکر و تصور افراد یکی از عوامل ایجاد احساس گناه است که باید با در نظر داشتن مواردی به راههای مقابله با احساس گناه در این رابطه بپردازید. برخی از افراد بر این اعتقاد دارند که اگر در ذهن خود افکار شوم را در مورد فردی داشته باشیم، اگر چه فقط در ذهن آنها است اما میتواند باعث نگون بختی فرد مورد نظر شود. این از جمله شایعترین علل شناختی احساس گناه است. مثلا فردی عاشق را تصور کنید که سرنوشتی شوم را برای رقیب عشقی خود آرزو داد. بعد از مدت کوتاهی او میشنود که رقیب عشقی در سانحه تصادف به کما رفته است. این فرد ممکن است افکار خود را علت این سانحه بداند. این افراد خود میدانند کاری نکردهاند و مقصر نیستند. اما، باز خود را گناه کار میدانند.
این را بدانید که حافظه انسان در یادآوری گذشته ناتوان است. بالفرض شما ممکن است خطایی مرتکب نشده باشید. اما، چون از گذشته خاطرات ناقص را دارید خود را مقصر و گناه کار میدانید. افرادی که دارای این بدگمانی بسیار مزمن هستند به حدی دچار این یادآوری ناقص شدهاند که نه تنها باور دارند در صحنه جرم بودهاند، بلکه به خود میقبولانند که مجرم و ارتکاب جرم شدهاند. همیشه به خود فرصت دهید. قبل از متهم شدن بفهمید که آیا خطایی مرتکب شدهاید یا نه فقط تصور است. اگر نه فقط تلاش شما به خاطر مقصر بودن خودتان است بهتر است تغییر تفکر انجام دهید و قضایا را واقع بینانهتر مشاهده کنید.
4. احساس گناه بر این تفکر که به دیگران به اندازه لازم کمک نکردهاید
فرض بر اینکه دوست شما مشکلاتی دارد. مثلا؛ مادرش بیمار و از او پرستاری میکند. بر همین اساس شما هم در زمانهایی که وقت کافی دارید به او سر زده و کمکش میکنید. اما، در این میان شما بنا به شغل خود مسئولیتهای جدیدی را پیدا میکنید که قادر نیستید همانند سابق به دوست خود جهت یاری کردن بپیوندید. در این مواقع است که احساس گناه میکنید تا به هر قیمتی شده است بتوانید همانند قبل به دوست خود کمک کنید. این احساس یاری رسان پر مشقت توسط روانشناسان با نام “فرسودگی عاطفی” شناخته میشود.
کمک و یاری رساندن به دیگران بسیار مفید و خوب است. اما، اگر نتوانستید در مواقعی این کار را انجام دهید باید حواستان باشد احساس گناه نکنید. زیرا همین باعث میشود که شما از کارایی خود در کمک به دیگران بکاهید.
5. احساس گناه برای اینکه از دیگران موفقتر هستید
شاید دیده باشید که سربازان از جنگ برگشته به علت اینکه دوستانشان زنده نماندهاند ولی خوشان زنده هستند احساس گناه دارند. این میتواند در افرادی که دوستان و خانواده خود را در سانحه از دست میدهند نیز ایجاد شود که به آن “گناه بازمانده” میگویند. این تنها با مرگ دیگران ظاهر نمیشود بلکه ممکن است در افرادی که فکر میکنند زندگی بهتری نسبت به خانواده و یا دوستان دارند نیز ظاهر شود.
احساس گناه کردن بر اثر تاثیرات گناه بازمانده
برای مثال، ممکن است فردی در خانواده ای باشد که هیچ کدام سواد درست و حسابی ندارند. برای اولین بار او توانسته است به دانشگاه راه پیدا کند. بنابراین، فرد به خاطر این فرصت مناسب ممکن است دچار احساس تضاد شود. با توجه به اینکه خود و خانواده دوست دارند در درس خواندن به بهترین شکل عمل کند زمانی یادآور فرصت به دست آمده میشود که هیچ یک از خانواده او نداشته است. به نوعی احساس گناه میکند. در این زمان فرد ممکن است با رفتارهای خود ویرانگر در تحصیل خود دچار شکست شود تا مثلا از خانواده خود محافظت کند. در حالی که منطقی است او به موفقیتهای بلندتری برسد تا خانواده او افتخار کند. اما، اینها برای فردی که دچار گناه بازمانده است معنی ندارد.
شاید شما هم دچار این احساس گناه شده باشید. اگر این چنین است به خود یادآوری کنید موفقیت و کامیابی شما باعث شادی دیگران میشود. باید به خود بفهمانید که هیچ عزیز از دست رفتهای اگر شما شکست بخورید به زندگی بر نمیگردد. چرا باید با شکست شما عزیزانتان خوشحال شوند؟ این را فراموش نکنید که موفقیت شما مایه سربلندی عزیزانتان است. حتی اگر موفق نشدید بدانید ثابت کرده که برای موفقیت دست از هیچ کاری مفید برنداشتید.
راههای مقابله با احساس گناه
در ادامه میخواهیم راههایی برای مقابله با احساس گناه خدمت شما عزیزان بیان کنیم تا بتوانید با استفاده از آنها به موفقیت بهتری دست پیدا کنید و بتوانید بهتر این ویژگیها را در خود استفاده و اصلاح کنید تا زندگی موفق و شادتری را داشته باشید.
1.به چه علتی احساس گناه میکنید
آیا احساس گناه شما به خاطر اذیت و آزار کسی است؟ اگر این چنین است از این پشیمانی به عنوان کمکی در جهت رشد و بهبود فردی خود استفاده کنید. برای مثال؛ شما به علت نداشتن زمان کافی نتوانستهاید به خانواده خود برسید. این را به عنوان زنگ خطری داشته باشید تا بتوانید رفتار اشتباهی که دچار احساس گناه شده است را اصلاح کنید. سعی کنید از همین الان این رفتار ناخوشآیند را قطع کنید تا به دیگران آسیب نرساند. یعنی از دید متفاوت میتوان احساس گناه را در این مواقع سازنده و پر فایده دانست. یعنی احساس گناه به عنوان هشدار به فرد انگیزه تغییر دادن را میدهد. همچنین به خاطر داشته باشید که همیشه این چنین نیست و در مواقعی شما ممکن است بخواهید بر خطاهای خود سرپوش بگذارید. در این زمانها فراموش نکنید که این خود همانند احساس گناه عواقبی دارد.
به طور مثال شما زیاد سیگار کشیدهاید. همین باعث میشود که احساس گناه در شما شکل گیرد. این احساس به شما هشداری را میدهد تا یادآوری کند که سیگار کشیدن برای سلامتی ضرر دارد و باید در رفتار خود تغییر ایجاد کنید.
حس غلط در ایجاد احساس گناه
احساس گناه نیز میتواند در زمانهایی ایجاد شود که نیاز به تغییر نداشته باشد. زیرا شما خطایی را منجر نشدهاید تا تغییر داده شود. در این زمانها فرد هیچ کاری انجام نداده است و بی علت احساس گناه دارد. این همانند قبلی که برای فرد به عنوان هشدار مفید بود هیچ سودی ندارد. برای مثال، زنانی هستند که شاغل میباشند و با متولد فرزندشان پاره وقت به سر کار میروند. این مادران ترسی در درون دارند که پاره وقت کار کردن بر رشد طبیعی کودک تاثیر بدی نداشته باشد. این در حالی است که اگر مادری در صورت تحت تاثیر قرار ندادن وظایف مادری کار کند در رشد کودک تاثیر نخواهد گذاشت. این مورد استثنایی نیست و بسیار زیاد است که کودکانی حتی با شاغل بودن پدر و مادر توانستهاند رشد خوب و سالمی داشته باشند. در این گونه زمانها فرد علتی موجه برای احساس گناه ندارد و همچنان خود را گناه کار میداند.
2. اصلاح زودتر اشتباهات
همیشه این را در حین احساس گناه کردن به یاد داشته باشید که آیا دلیلی موجهی برای احساس خود دارید یا نه. اگر متوجه داشتن علت مناسبی برای احساس گناه شدید بهتر است هر چه زودتر اشتباه خود را اصلاح کنید. برای مثال؛ اگر میدانید احساس گناه شما براساس آزار و اذیت کسی است. میتوانید هر چه زودتر از او عذر خواهی کنید و از بار روی دوش خود که سنگینی میکند بکاهید. اما، مورد مهمی وجود دارد و آن هم این بوده که تشخیص موجه و غیر موجه بودن احساس گناه راحت نیست. برای مثال، اگر فردی به علت مشغلههای نمیتواند زیاد به خانواده خود سر بزند شاید، اولا، اصلا خبر از آسیب رساندن خود نداشته باشد. دوما؛ شاید کار او واقعا به گونهای باشد که نتواند از انجام آن برای رسیدگی بکاهد.
در زمانهایی افراد به صورت بارها و بارها با احساس گناه روبرو میشوند تا بتوانند از آن درسی را که انتظار میرود بگیرند. این واقعا طاقت فرساست. یعنی به نوعی اگر کسی بتواند زودتر از احساس گناه خود باخبر شود و اقدام بر جلوگیری آن کند سریعتر از شر این احساس گناه آزار دهنده خلاص میشود. بنابراین اصلاح اشتباهات یکی از راههای مقابله با احساس گناه است و مانع بروز عوامل ایجاد احساس گناه میشود.
3. خلاص شدن از احساس گناه با پذیرفتن اشتباهات
در هر زمانی که خطایی مرتکب شدید آن را بپذیرید و بر روی آن سرپوش نگذارید. این را هم فراموش نکنید که گذشته دیگر قابل تغییر نیست و تنها کاری که میتوانید انجام دهید اصلاح خودتان است تا برای بار دیگر تکرار نکنید. برای مثال؛ اگر شما به اشتباه خود برای رفتار ناخوشایند با دوستتان پی بردید از او عذرخواهی کرده و سعی کنید روی این احساس گناه را کنار بگذارید تا روی روابط شما تاثیر منفی نگذارد.
گناه به اندازه زیاد به موقعیت خاصی بستگی دارد. یعنی فرد با قرار گرفتن در موقعیت خاص رفتاری ناخوشایند را انجام میدهد که برای مدتی باعث ایجاد احساس گناه میشود. اما، اگر فرد خود را اصلاح نکند این احساس از بین نخواهد رفت و به عنوان مثال عذرخواهی نکند، رفتار زشت خود را تغییر ندهد و …. همچنان با این احساس در حال جنگ خواهد بود. پس بهترین کار پذیرفتن اشتباه و تغییرات رفتار است تا بتوانید از مرحله احساس گناه عبور کنید.
4. درس گرفتن از اشتباهات
یکی از تاثیرگذارترین مواردی که با احساس گناه به انسان دست میدهد این بوده که او میتواند از تجربه تلخی که باعث احساس گناه شده است درس بگیرد تا دوباره آن را جبران کند. برای مثال؛ اگر شما با بی ادبی والدین خود را ناراحت کردهاید باید یاد بگیرید عذرخواهی کنید و دیگر این کار را تکرار نکنید.
اگر شما خطایی مرتکب نشدهاید و بدون دلیل موجهی احساس گناه میکنید پس خطایی وجود ندارد تا درس بگیرید و در مواردی از آن استفاده کنید. پس نیازی نیست که فرد رفتار خود را اصلاح کند. در عوض باید افراد به دنبال این دلیل باشند که چرا در صورت انجام ندادن هیچ گناهی دچار احساس گناه شدهاند. برای مثال؛ فردی چند سال کارمند بوده و ساعت مشخصی برای کار داشته است اما، حال که شغلش تغییر پیدا کرده دارای ساعات کاری منعطف میباشد. پس، فرد به این ساعت کاری شناور عادتی نداشته است و در زمان کار اگر ذهنش به کاری دیگر مشغول شود احساس گناه میکند. این در حالی است که قادر است چند دقیقه بعد آن را جبران کند. در این گونه مواقع دلیلی برای احساس گناه وجود ندارد و فرد باید یاد بگیرد با شرایط سازگار باشد.
5. هیچ کس کامل نیست
کسی در این دنیا نیست که کامل و بدون مشکل باشد. حتی کسانی که تمامی سعی خود را بر این دارند که زندگی بی نقصی داشته باشند. اما باز هم گاها خطایی را در زندگی خواهند داشت. شما نباید در تمام مراحل زندگی اصرار داشته باشید که کمالگرایی را افزایش دهید. کمال در همه چیز وجود ندارد و در صورت داشتن این تفکر به همین دلیل شکست خواهید خورد.
نه تنها ما بلکه هر کسی در زندگی زمانی دچار خطا و در نتیجه درگیری با عوامل ایجاد احساس گناه میشود. این در حالی است که زمانی به خطای خود پی میبریم احساس گناه میشویم. بهتر است بدانید که همه خطا میکنند و در حین احساس گناه بهتر است خطای خود را قبول کنید. شما لازم نیست که ماهها و هفتهها خود را به خاطر رفتاری که منجر شدید سرزنش کنید. این فقط به شما ضربه میزند و چیزی را درست نمیکند بنابراین بهتر است در صورت احساس گناه کردن نیز به راههای مقابله با احساس گناه روی بیاورید. همیشه در زندگی خطا وجود دارد و بهتر است به جای سرزنش خود آنها را کنترل کنید. بهتر است به اشتباه خود پی برده و آنها را جبران کنید تا از احساس گناه خود کم کنید.