ذهن از قدرتمندترین ابزارهایی است که برای خلق زندگی زیبا در دست دارید. اما اگر به درستی از آن استفاده نشود، میتواند مخربترین نیرو در زندگی شما باشد. یعنی باید به نوعی باشد که تنها به عنوان ابزار از آن استفاده کنید. ذهن شما به طور خاص بر افکار، درک و بنابراین تفسیر شما از واقعیت تأثیر میگذارد. پس میتوان ذهن را خدمتکار بی نظیر و عالی و یا اربابی بی رحم دانست بنابراین باید کنترل ذهن را در دست داشته باشیم.
یک فرد به صورت متوسط روزانه حدود 70,000 فکر میکند. این بسیار زیاد است! به خصوص اگر آنها غیر مولد، خودآزار و … باشند، میتوانند باعث بروز مواردی همچون اضطراب، ترس، نگرانی و تشویشها شوند که عامل بسیاری از بیماریهای متعدد روانی و جسمانی هستند و از موانع موفقیت به شمار میآیند. شما میتوانید اجازه دهید که این افکار ذهن شما را سمت مثبت یا نه شما را به صورت عوامل منفی و دور از موفقیت راهنمایی کنند.
چگونگی تسلط پیدا کردن بر ذهن
اما چگونه میتوان ذهن خود را در کنترل داشت؟ درست است که این ابزار قدرتمند در زندگی نقش بسزایی دارد. اما نه با دفترچه راهنما متولد میشویم تا از آن استفاده کنیم و نه در خانواده و یا مدارس طرز استفاده از آن را یاد میگیریم. ولی، شما به راحتی قادر به کنترل ذهن خود میباشید، چون این ذهن و افکار شماست که شما را به سمت موارد مختلف همچون موفقیت در کسب و کار و … سوق میدهند. با توجه به این موارد، آیا فکر نمیکنید وقت آن است که قدرت خود را پس بگیرید؟
وقتی افکار خود را تغییر میدهید، احساسات خود را نیز تغییر خواهید داد و همچنین محرکهایی را که باعث میشود آن احساسات از بین برود، نابود میکنید. هر دوی این نتایج سطح آرامش بیشتری را در ذهن شما ایجاد میکنند. بنابراین، در ادامه ما راههایی را قرار دادهایم تا بتوانید با استفاده از آن به کنترل ذهن خود بپردازید و مشکلات را از ذهن دور و آرامش آن را افزایش دهید.
شما ذهن خود نیستید
همانطور که دکارت از فیلسوفان فرانسوی میگوید: ” میاندیشم، پس هستم” هر یک از ما همانی هستیم که در فکر خود به آن میاندیشیم و محتوای ذهن خود هستیم. اما، این تنها تفسیری ناقص از این بیانات است. انسانها موجوداتی با تفکرهای متفاوت هستند، اندیشیدن جزئی از قابلیتهای ماست. در واقع، هستی ما بیشتر از ذهن و اندیشه ماست. تعیین هویت خود با ذهن قادر است ما را از وجود و هستی حقیقی خویش غافل کند و مشکلات بسیاری را به وجود آورد.
پیشنهاد می کنم بعد از مطالعه کامل این بخش، نگاهی به مقاله رایگان قانون جذب بیندازید. اطلاعات مفیدی در رابطه با قدرت ذهن و قوانین جذاب می باشد.
تعیین هویت با ذهن
شما ممکن است به عنوان بردگی ذهن خود درآیید. این زمانی اتفاق میافتد که به تعیین هویت خود با ذهن بپردازیم. با تعیین هویت توسط ذهن و سپردن قدرت هدایت زندگی به آن باعث بازیچه قرار دادن خود توسط افکار میشویم. به این دلیل، افکار غیر قابل کنترل و خود به خودی به بیماری در میان عموم تبدیل شده است. اگر نتوانید به اندیشیدن خود مسلط باشید و تسلط داشتن بر ذهن را دستور کار خود قرار دهید مصیبتی دشوار را بدست میآورید.
ولی، این موضوع غیر قابل تشخیص است و این به خاطر رنج بردن توسط همه از آن است. پس میتوان آن را عادی و متعارف دانست. این مشکلی در ذهن است و ما را از آرامش درونی باز میدارد. همان حوزهای که از هستی حقیقی جداییناپذیر است. با تعیین هویت از ذهن میتوان پردهای تیره از مفاهیم، برچسبها، تصاویر، واژهها، داوریها و معانی را خلق کرد. همین باعث میشود نتوانیم درک و تجربهای از لحظه داشته باشیم. همین میان انسان و دیگر موجودات قرار گرفته است و توهم جدایی ما از بقیه هستی را ایجاد میکند.
کنترل دست ما قرار گرفته یا ذهن؟
یک سوال، آیا قادر به استفاده ذهن خود به صورت دلخواه میباشید؟ آیا میتوانید در هر زمانی که خواستید به نوعی آن را متوقف کنید؟ شما از ذهنتان استفاده میکنید، یا ذهنتان از شما؟ آیا میتوانیم کنترل ذهن را در دست داشته باشیم ؟ چگونه کنترل ذهن دیگران را در دست داشته باشیم ؟
کمی فکر کنید تا بتوانید به سوالات بالا جواب دهید. اگر شما قادر به کنترل ذهن خود نیستید پس این ذهنتان است که شما را در کنترل گرفته است. پس، ما ناآگاهانه توسط ذهن خود تعیین هویت میکنیم و خبر نداریم که برده ذهن خود شدهایم. در این مواقع ذهن مخرب شده و باید این را هم بدانیم که نه تنها به صورت نادرست از ذهن استفاده میکنیم، بلکه در مواقعی اصلا از آن استفاده نمیکنیم. میتوان گفت ذهن ما را به کار میگیرد و افرای که نمیتوانند افکار خود را متوقف و ذهن خود را در کنترل داشته باشند در دنیای از مشکلات و کشمکشها زندگی میکنند.
زمانی که شما ارباب ذهن خود باشید، در حالت “حضور در حال” میباشید. در این زمانها شما دارای آرامش میباشید و حس یگانگی دارید. با این حس به رنجها و کشمکش دائمی درونی و بیرونی پایان میدهید. علاوه بر اینها مهمتر از همه پایان بردگی انسانها از بیوقفه اندیشیدن است. این به معنای رهایی و آزادی از سلطه ذهن است.
چگونه بر ذهن خود تسلط داشته باشیم
تسلط داشتن بر ذهن خود دارای مزایایی است که میتواند برای هر کسی خوشایند باشد. برای اینکه بدانید چگونه قادر به این کار میباشید در ادامه راههایی را قرار دادهایم که قادر به استفاده از آنها برای هر شخصی میباشد.
1. نظاره کردن افکار خود( مراقبه ذهن )
اگر ذهن شما ارباب است و ما برده باشیم، باید به هر طریق از بردگی خود را رها سازیم و کنترل ذهن را در دست داشته باشیم. برای این کار باید از همین الان صدایی را که در سرتان حرف میزند را بشنوید. توجه خود را کاملا ویژه به هر نمونه تکراری اندیشه بدهید. گوش خود را به نوارهای در حال پخش صوتی و تصویری بدهید و آنها را به دقت نگاه کنید. کاملا بی طرف باشید و صدای ذهن خود را گوش دهید به صورتی که نه قضاوت و نه محکومیتی داشته باشید.
با مراقبه کردن ذهن خود متوجه میشوید که” صدایی وجود دارد و من در حال گوش دادن هستم، آن را مراقبه میکنم”. این همان ادراک “من حقیقی” خودتان است. میتوان گفت که درک حضور خودتان یک اندیشه نیست، آن از ورای ذهن نشات میگیرد. همانطور که گفتیم ذهن ابزاری است و باید برای وظیفههای خاص استفاده کنید. این مورد را برای وظیفه خاص به کار گیرید و در حین انجام این وظایف آن را متوقف کنید. زیرا تحقیقات نشان داده است که تقریبا 90 درصد فکرهای افراد تکراری و بی فایده است و این به معنای مضر بودن میباشد. پس میتوان گفت ذهن خودکار عامل اصلی نگرانی، اضطراب، کمبود انرژی، سرزندگی و آرامش است.
2. خود حقیقی را در آنسوی اندیشهها کشف کنید
در حین مراقبه کردن ذهن شما که به اندیشهای خاص گوش فرا میدهید ، در واقع نه تنها به اندیشه بلکه به خود به عنوان اندیشه آگاهی دارید. در این مواقع است که توسط خودآگاهی، “بعد” جدید آغاز میشود. احساس کردن حضور آگاه در حین گوش دادن به اندیشه همزمان اتفاق میافتد که درونیترین خویشتن شما در ورای اندیشه همانگونه باید باشد. همین باعث میشود تسلط اندیشه بر شما از دست برود و همین باعث آرامش میشود. چرا؟ چون شما دیگر ذهنتان را به عنوان وسیلهای جهت تعیین هویت تقویت نمیکنید. این مورد میتواند شروعی برای پایان دادن بر اندیشههای غیر ارادی باشد.
با آرام شدن اندیشه، موفق به کسب تجربه در حالت عدم ذهن و جریان خلاء ذهنی به صورت ناپیوسته میشوید. شاید در ابتدا خلاءها به صورت کوتاه باشند. اما، با گذر زمان طولانی میشوند. با روی کار آمدن این خلاءها میتوانید احساس خاصی را برای آرامش و صلح درونی داشته باشید. همین آغاز حالت فطری احساس یگانگی با هستی است و توسط ذهن غیر قابل درک است.
3. تجربه حالت عدم ذهن و یگانگی با هستی
اگر بتوانیم بیشتر به مراقبه ذهن بپردازیم با گذشت زمان میتوانیم احساس عمیقی از آرامش و صلح را داشته باشیم و از این طریق کنترل ذهن را در دست داشته باشیم. در حقیقت نمیتوان انتهایی را برای ژرفای آن پیدا کرد. میتوانید شادمانی و سرور عمیق درونی را تجربه کنید. در مقابل با حالت هویت ذهنی، در حالت یگانگی معنوی دارای هوش و آگاهی بیشتری هستید. یگانگی معنوی باعث افزایش انرژی برای حیات بخشیدن به اندام شما میشود. برای اینکه بیشتر از حالت آگاهی محض تجربه داشته باشید، میتوانید بیشتر به حوزه عدم ذهن فرو بروید. در چنین حالتی باعث احساس حضور خویشتن با چنان سروری میشوید که اندیشه، تمامی هیجانات، جسم مادی شما و تمام جهان خارج کمرنگ میشود و تسلط خود را بر شما از دست میدهد.
4. هر چه توجه دارید بر روی حال تمرکز کنید
اگر میخواهید از راه دیگری خلاء ذهنی ایجاد کنید، میتوانید از جهت دادن کانون توجه به “اکنون” استفاده کنید. چیزی که لازم است این بوده که هوشیاری بسیار بالایی به لحظه حال داشته باشید. همین باعث میشود تا انحرافی را برای آگاهی از فعالیت ذهن داشته باشید و خلاء عدم ذهن را ایجاد کنید. این همان حالتی است که با آن آگاهی و هوشیاری کامل دارید. اما، نمیاندیشید و ذهنتان آرام است. چگونه میتوانیم خود را بهتر بشناسیم؟ با تمرکز در زمان حال و اتفاقاتی که در این زمان رخ میدهد میتوانید به خودشناسی نیز برسید و از این طریق کنترل بر ذهن خود را افزایش دهید.
5. به فعالیت حال خود تمرکز کنید
میدانید که در طول روز و زندگی خود میتوانیم هر فعالیتی را چه عادی و یا روزمره را به عنوان هدف انتخاب کنیم. تمرکز خود را به فعالیتی که در حال انجامش هستید منعطف کنید و با آن مراقبه ذهن را تمرین کنید. مثال، شاید الان در حین بالا رفتن از پلههای خانه و یا محل کار خود هستید. پس، به هر قدم و تعداد نفس خود دقت کافی داشته باشید. یعنی از حال خود خارج نشده و در لحظه حضور داشته باشید. نه تنها این کار، بلکه در انجام هر کار روزمره این حالت حضور را حفظ کنید. به سکوت و حقیقت نیروی حس حضور در لحظه آگاه شوید. هیچ معیاری وجود ندارد به غیر از درجه آرامشی که در درون خود احساس میکنید. تا به وسیله آن بتوانید موفقیت خود را در این تمرین، اندازه بگیرید.
6. تمرکز بر کالبد درونی برای کنترل ذهن
راههای دیگری برای متوقف ساختن ذهن وجود دارد. از آنها میتوان تمرکز و مراقبه بر کالبد درونی را نام برد. اگر مایل به انجام این کار هستید باید توجه خود را به درون جسم هدایت کنید تا بدانید زنده هستید و آن را از درون احساس کنید. میتوانید حیات را در هر جای بدن چون پا، دست، بازو و … احساس کنید؟ میتوانید میدان انرژی پیچیدهای که باعث فراگرفتن کالبد شما شده است و باعث ارتعاش به هر سلول و عضو میشود را احساس کنید؟ قادر به احساس کردن هم زمان در تمام بخشهای بدنتان بهعنوان یگانه میدان انرژی هستید؟ این تمرکز بر احساس کالبد درونی را چند لحظه ادامه دهید. فقط احساس کنید و فکری در موردش نکنید. اگر شما بتوانید در هر لحظه توجه خود را به آن بیشتر کنید احساس بهتر و واضحتری خواهید داشت و این احساس به گونهای میشود که انگار هر سلول زندهتر شده است.
احساس کالبد درونی چیزی بیشکل، نامحدود و غیرقابل سنجش است. قادر به وارد شدن بر آن به صورت عمیق میباشید و محدودیتی وجود ندارد. با توجه داشتن بر کالبد درونی و حفظ آن در حال به صورت ثابت میمانید و خود را اسیر ذهن و رویدادها نمیکنید. آگاهی از کالبد درونی هنری خاص است و شیوه جدید و موثر از زندگی و حالت دائمی از ارتباط هستی حقیقی را برای شما فراهم میکند. این باعث داشتن معنا و عمقی جدید میشود که تاکنون تجربه نکردهاید.
7. رها شدن از رنجها با خودآگاهی و تسلط بر ذهن
هر کسی به استفاده از ذهن خود برای زندگی بهتر در دنیا نیاز دارد. اما، اگر نتوانید آن را کنترل کنید زمانی میرسد که ذهن بر ما غلبه کرده و کار خود را به صورت خودکار انجام میدهد. همین موقع است که رنج و مشکل آغاز میشود. بیشترین بخش رنج بشری غیرضروری است. تا زمانی که ذهن خودکار وجود دارد این رنج نیز ادامه دارد. رنج زمانی زاده میشود که ذهن مقاومت خود را در برابر هر آنچه است نشان میدهد. مقاومت در سطح اندیشه شکلی از قضاوت است و در سطح احساسات نوعی منفی گرایی است.
این رنج دارای شدتهای مختلفی است و به میزان مقاومت در برابر زمان و حال بستگی دارد. اما، مقاومت مربوط به چگونگی تعیین هویت شما با ذهنتان است. ذهن در تلاش دائمی برای انکار “لحظهی اکنون” و فرار از آن است. پس برای اینکه بتوانیم از رنجها آزاد شده و کنترل بیشتری بر ذهن خودکار داشته باشیم باید به پذیرفتن بیشتر لحظه اکنون بپردازیم تا از این طریق کنترل ذهن را در دست داشته باشیم.
اما بیشتر رنجهای جسمانی میتوانند شامل بسته شدن انرژی حیات در اثر افکار مسموم در طول سالیان باشد. ذهن با تحمل کردن افکار خود به خودی که بیشتر منفی هستند، منجر به داشتن رنج بیشتر میشود. در حین داشتن رنج به صورت جسمانی توجه خود را تماما بر آن احساس درونی متمرکز کنید. به قضاوت نپردازید و بدانید که درد جسمانی وجود دارد و باید آن را بپذیرید. با رنج خودتان تعیین هویت نکنید. مراقبت خود را بر هر چه در درون شما روی میدهد ادامه دهید و هوشیار باشید. آگاهی خود را نه تنها برای رنج، بلکه از خود به عنوان کسی که در حال مراقبه است داشته باشید. این کار قدرتمند و برخلاف نیرومند بسیار ساده است. همین باعث تغییر ماهیت رنج به خودآگاهی و التیام آن میشود.
8. توقف هم هویتی و رها شدن از ترس با ذهن
ترس در برخی از موارد جهت پیشگیری از ضررها و خطرات لازم است. اما، اگر ترس بسیار زیادی در وجود داشته باشید روانی بوده و دارای مشکل است. اشکال مختلفی برای حالت روانی ترس جدا از هر خطر عینی و حقیقی وجود دارد: اضطراب، نگرانی، تشویش، حالت عصبی، فشار روحی، دلهره، وحشت و … . ترس روانی زمانی به وجود میآید که فکر به موردی بکنید که ممکن است اتفاق بیفتد. نه موردی که اتفاق افتاده است. به نوعی یعنی شما در اینجا و حال قرار دارید و ذهن در آینده است. همین خلاء و شکاف موجب تشویش و نگرانی میشود. پس، اگر شما با ذهن تعیین هویت میکنید و تماس با نیرو و سادگی زمان حال را از دست داده باشید، خلاء ترس همراه همیشگی شما خواهد بود. اما با قطع هم هویتی با ذهن و تمرکز بر زمان حال و حضور کامل در لحظهی حال، ترسهای روانی شما از بین رفته و احساس آرامش و شادمانی و سرور جای آن را خواهد گرفت.
9. غلبه بر شرایط با پذیرش زمان حال
در زمانهایی ممکن است شرایط با ما ناسازگار باشد و همین باعث نارضایتی و رنج میشود. یکی از مواردی که باعث حذف رنج از زندگی میشود این بوده که باید قادر به تسلیم شدن و یا پذیرفتن لحظههایی که موارد بر خلاف میلتان هستند را داشته باشید و این مورد تسلیم شدن را باید مداوم تمرین کنید. با پذیرش هر چه است میتوانید از تعیین هویت با ذهن آزاد شوید و به هستی حقیقی بپیوندید. تسلیم شدن پدیده کاملا درونی است و به این معنی است که در بعد بیرونی شما قادر به فعالیت نیست تا شرایط را تغییر دهد. برعکس باید بخش مربوط به زمان حال شرایط را بپذیرد. شما بدون هیچ برچسب ذهنی به شرایط این لحظه ، آن را میپذیرید. یعنی شما قضاوتی از لحظه اکنون ندارید. پس، هیچ مقاومت و منفی گرایی احساس وجود نخواهد داشت. شما “بودن” این لحظه را پذیرا میباشید. با این موارد وارد عمل شده و هر کاری در توان خود را انجام داده تا از شرایط بحرانی خلاص شوید.
در واقع، میتوان گفت خودآگاهی و حضورتان در این زمان است که آینده قابل تجربه را تعیین میکند. پس اگر تغییرات مثبت و خوب را میخواهید تسلیم شوید. در غیر این صورت هر عملی را انجام دهید باعث رنج و درد میشود. اعمال حقیقی در هر نوعی خلاق و مثبت از حالت تسلیم و حضور کامل در لحظهی حال، زاده میشود بنابراین برای اینکه کنترل ذهن را در دست داشته باشیم باید تسلیم اتفاقات باشیم.