چگونه احساس را چالش میدانید؟ برای من ناامیدی از همه مهمتر و در اولویت قرار دارد. من واقعا هیچ ارزشی را در ناامیدی نمیبینم و این میتواند سخت باشد. ناامیدی مانند مواردی چون عصبانیت نیست، چرا که در حین عصبانیت میتوان با مواردی به خود انگیزه داد. مانند افسردگی نیست که با بینشهای ارزشمند خود را خلاص کرد. ناامیدی واقعا موردی جدا است که فاقد هیچ گونه انرژی میباشد. اما چیزی که میتوان مفید باشد درسهای ارزشمندی است که میتوان از آن یاد گرفت بنابراین سوالهایی که در حین ناامیدی باید از خود بپرسید را مد نظر داشته باشید تا به ناامیدی خود پایان دهید.
در هنگام ناامیدی و دلسردی چه کنیم؟
حتما پیش آمده است که تا به حال احساس ثابت کردن خود را به افرادی که دوستشان دارید داشته باشید. یا ممکن است در برخی از مواقع این احساس را داشته باشید که با هر کاری که انجام میدهید قادر نیستید خود را به افرادی چون مادر، پدر و …ثابت کنید و به چشم بیاورید. این افراد در زمانهایی با انجام مواردی که به موفقیت ختم کردید جملهای دلگرم کننده چون “بهت افتخار میکنیم” را به شما نمیگویند. در این مواقع است که احساس ناامیدی به شما دست میدهد که به اندازه کافی خوب و شایسته نیستید. شما خود را جدا از عشق و دیگران میدانید.
رابطه ناامیدی با انگیزه برای کسب موفقیت
همیشه این را به یاد داشته باشید که زندگی نمیتواند همیشه بر وقف مراد شما باشد و به نوعی هوا آفتابی باشد. باید بدانید که هر ثانیه از طول روز با چالشهایی روبرو خواهید شد و هر از گاهی به احساس کمبود و ناامیدی دست پیدا میکنید. اما اگر هم کمی فکر کنید میدانید که بدون این عوامل و پایینترینها، شما از اوج و موفقیتها قدردانی نمیکنید، بنابراین در مواجه با مشکلات اصلا احساس ناامیدی نکنید.
حتما ببینید : راههای مقابله با ناامیدی در آینده برای کسب موفقیت
در عوض ، وقتی چیزی به شکلی که شما دوست دارید پیش نمیرود، باز هم میتوانید از آن یاد بگیرید و رشد و موفقیت را کسب کنید. شما میتوانید ذهن خود را متعادل کنید تا افکار منفی چون کسی به من اهمیت نمیدهد، برای کسی مهم نیستم و … را به طور کامل از تفکر خود پاک کنید. در این مقاله کوتاه با سوالهایی که در حین ناامیدی باید از خود بپرسید به شما نشان میدهیم تا هنگام احساس کمبود احساسات، دلسردی و ناامیدی دوباره به دست آوردن تعادل خود کمک کنید.
1. آیا موضوع “من” هستم؟
زمانهایی در زندگی وجود دارد که در حین مواجه شدن با افراد به نوعی آزرده و اذیت میشوید. بنابراین، ممکن است شما هر چه را آنها بگویند با نگویند شخصی کرده و به خود ربط دهید. اما، کسی که در این مواقع بسیار مهم است و شما نظرش را محترم میدانید، کسی است که دوستش دارید و برایتان عزیز است. در نظر داشته باشید که شما نباید اینگونه فردی با چنین رویکردی باشید. در هنگام ناامیدی و دلسردی باید این را بدانید که همیشه مسائل به شما مربوط و ختم نمیشود.
2. بر چه چیزی تمرکز دارم، بر کمبودها یا داشتههایم؟
چه چیزی عشق مورد نظر را به شما نمیرساند؟ تنها دلیل میتواند دریافت نکردن عشقی از طرف شما باشد. حتما که نباید به صورت واضح عشقشان را به شما نشان دهند. ممکن است آنها با بیان نکردن جملات انگیزشی و نشان دادن هیچ واکنشی تلاش خود را برای نشان دادن عشقشان نسبت به شما کردهاند، ممکن است این روش آنها باشد. شاید بگویید این دیگه چه جورشه؟ اما، حقیقت این چنین است.
ممکن است شما از کسی انتظار داشته باشید که آنها تشویق کردن افراد و تشویق به موفقیت را به نوعی تلف کردن وقت بدانند. این افراد معمولا عمل کردن را بهترین گزینه برای حرف زدن میدانند. این عمل توسط عزیزان شما برای نشان دادن عشق بر اساس مواردی است که خودشان قبول ندارند و یاد گرفتهاند نه شما. همیشه در هنگام ناامیدی و دلسردی در این زمانها به خود تلقین کنید که آنها با توجه به قوانین شما عمل نمیکنند.
3. چرا خودم به خودم ابراز عشق نکنم؟
چرا به خودم ابراز عشق و علاقه نکنم ؟ این یکی از سوالهایی که در حین ناامیدی باید از خود بپرسید است ، اگر میخواهید برای مواجهه با ناامیدی و دلسردی اقدام کنید باید به سفر بروید. این سفر کاملا فرق دارد و سفری معنوی است، تا بتوانید به خود عشق بورزید و عشق را به خود جذب کنید. آیا، تا به حال عشق را حس کردهاید؟ اگر نه، بدانید که به خاطر انتخاب نکردن است. زیرا، عشق یک انتخاب است نه اجبار. عشق دارای انرژی و نیرویی است که باعث یک رنگ شدن انسان میشود. زمانی میتوانید با عشق آزادی را بدست آورید که بدون هیچ چشم داشت و توقعی کسی را دوست داشته باشید.
برای مثال، شما کاری را انجام میدهید و احساس میکنید که برای کسی چون پدر و مادرتان مهم نیست. شما با این کار آنها را دوست نخواهید داشت و به نوعی عشقی به آنها ندارید. زیرا میخواهید آنها شما را تاکید و تشویق کنند تا شما نیز آنها را دوست داشته باشید. خب این چهجور عشقی است؟ بیشتر شبیه معامله است.
4. چه زمانی عشق ورزیدن به خود را شروع میکنم؟
بگذارید با جملهای زیبا از کارولینا تاتار کووا شروع کنیم که میگوید:”اگر عاشق خودتان نباشید، نمیتوانید عاشق دیگران باشید ” . اگر هدفی در زندگی دارید برای رسیدن به آن تمامی تلاش خود را پیاده سازی کنید و تمرکز بر روی اهداف برای رسیدن به موفقیت را در اولویت قرار دهید. شما باید از خودتان و تلاشی که کردهاید راضی باشید، حتی زمانی که تلاشی کافی انجام ندادهاید اگر از خود راضی باشید یعنی خوب تلاش کردهاید.
بیایید کاری را انجام دهیم ، تصور کنید در 21 روز آینده شما شبها زمانی که همه جا به صورت مطلق تاریک است به بیرون شهر رفته و از تاریکی لذت میبرید. این تاریکی به گونهای است که حتی قادر به دیدن خود نیستید. پس مطمئنا این گونه مکانی دارای آرامش میباشد( البته اگر از تاریکی نترسید). در این زمان به یادداشت کردن سه مورد از ویژگیهای دوست داشتنی خود بپردازید. با این کار شما هر چه عمیقتر آنها را انتخاب کنید بیشتر احساس قدرت و کامل شدن را میکنید.
5. آیا با انجام این کار به خواستهها نزدیک میشوم یا دور؟
کاری که من انجام میدهم پیروی کردن از قلب و احساساتم است، شما چطور؟ شما نباید با موفقیتهای خود موافق نباشید و به نوعی آنها را زیر سوال ببرید. چرا که به احساسات خود خیانت میکنید. چرا با این کار خود را خراب کنیم؟ شما با این کار اصرار دارید تا به زور دوست داشته شدن را به دیگران ثابت کنید.(دیگران یعنی کسانی که خواهان توجه و عشقشان هستید و آنها را دریافت نمیکنید.) راستی، چرا خود را تا این حد درگیر این “چرا” های بی پایان میکنیم و خود را به ناامیدی و دلسردی میرسانیم. این نکته را فراموش نکنیم که جواب هر چه باشد باز هم اهمیتی ندارد.
6. مواردی که باعث تحریک من میشود چه هستند؟
شما نباید هر کاری را انجام میدهید منتظر تایید آن موفقیت توسط دیگران باشید چرا که اگر به دنبال راههایی برای متقاعد کردن دیگران نسبت به خود باشید همواره در اسارت نظرات آنها خواهید بود. از جمله سوالهایی که در حین ناامیدی باید از خود بپرسید این است که تایید دیگران در میزان موفقیت من چه تاثیری دارد ؟ هیچ تاثیری ندارد و با این کار خود را در بند و زنجیر میبیند و احساس رهایی به شما دست نخواهد یافت. با این طرز فکر شما قادر به خلاق بودن نمیباشید و اشتیاق را از خود جدا میسازید. شما با این کار به دیگران اجازه میدهید مسیر را مشخص و از مسیر اصلی خارج کنند. در حین ناامیدی که در موفقیت خود دچار شک میشوید به این فکر کنید که چرا در مسیر این حرفه و کسب و کار قرار گرفتهام؟
7. شاید بیهوده به دنبالش هستم؟
شما با تلف کردن زندگی خود در حسرت عشق دریافت نشده به جایی نمیرسید. این مورد نه تنها در عشق بلکه در هر کاری موثر است و نباید زندگی و وقت خود را تلف کنید. چون در غیر این صورت فقط دچار دلسردی و ناامیدی میشوید. تمرکز خود را بر روی راههای موثر بگذارید. اگر تمرکز خود را بر روی مواردی که نمیتوانید داشته باشید قرار دهید فقط مانع رشد و پیشرفت شما میشود. همانطور که وین دایر میگوید: با تغییر دادن نگاه خود، هر چه را نگاه کنید تغییر میکند.
8. آیا فقط وقت میگذرانم یا زندگی میکنم؟
تحقیقات و تجربیات نشان میدهد که شما برای اینکه دیگران از زاویه دید نگاهتان کنند قادر به وادار کردنشان نمیباشید. هر فردی دارای دیدگاه متفاوتی است، دیدگاهی که برایش قابل قبول و اعتماد است. شما نباید بر این باور باشید که اختیار افراد در دست شماست تا با خواهش کردن رفتارشان را تغییر دهید. هر کسی در زندگی دارای احساساتی صدمه دیده است. اما برخی از افراد این اجازه را نمیدهند که این احساسات مانع لذت بردن و رشدشان شود. همانطور که وین دایر میگوید: میخواهید برای خودتان دل بسوزانید یا مایهی انگیزش خودتان باشید، همیشه انتخاب با شماست. شما نباید به این زخمها توجهی داشته باشید که مانع تکامل شما شود.
از جمله سوالهایی که در حین ناامیدی باید از خود بپرسید این است که وقت گذرانی میکنید یا زندگی میکنید؟ این سوال میتواند در متوقف شدن یا ادامه ناامیدی تاثیر داشته باشد. ممکن است اشتیاق به عشقی که میخواهید برآورده نشود و آنها شما را پس بزنند. به این فکر کنید که شاید این عشق و دوست نداشتن آنها نسبت به شما اشتباهی است. اما اشتباه شماست که اجازه بدهید این مسئله هویتتان را شکل بدهد.
9. آیا قادر به دست کشیدن هستم؟
اپرا وینفری میگوید : ” با قدردانی از داشتههای خود، بیشتر به دست آورید. اگر پیوسته به نداشتههای خود فکر کنید، داشتههایتان هرگز کافی نخواهند بود “. به اندازه کافی خوب نیستم. این جملهای است که هر کسی میتواند به خود زده و یا بزند. رها کردن این جمله شاید سخت باشد. بهتر است به بخشیدن فکر کنید تا به زندگی خود ادامه دهید. در برخی از مواقع که شما ناامید هستید ممکن است بر این باور باشید که افرادی را که دوستتان ندارند را نبخشید تا از خود به نوعی محافظت کنید. اما این کاملا اشتباه است. بهترین کار بخشیدن است.
نبخشیدن افراد و به نوعی کینهای بودن باعث مسمومیت روج میشود. این باور به شما میگوید که این افراد گذشته شما را نابود کرده و قادر به نابود کردن آینده نیز هستند. این را بیاد داشته باشید و یا در جایی یادداشت کنید که کسی جز خودتان قادر به نابودی آینده خود نمیباشد.
10. آیا باید الان و در این زمان ببخشم؟
عدهای نبخشیدن افراد را نشانه قدرت و اقتدار میدانند. اما بهتر است این افراد بدانند که این تنها خیالی در فکر آنهاست. طرف مقابل شما این را اصلا نمیداند و شما با این کار فقط فکر خود را درگیر و خودتان را تنها میکنید. شما تلاش میکنید که خودتان را شایسته عشق بدانید و این مورد باز هم تنهایی شما را بیشتر میکند. شما برای اینکه با این تفکر خوراک مشکلات را تهیه کنید به دنبال کسانی باشید که پشتیبان شما هستند تا به کمک کردن به انسانهای بهتری تبدیل شوید.
هر بار که ناامیدی و دلسردی به شما دست پیدا کرد و در این فکر بودید که عزیزانتان شما را به چشم نمیآورند با خود بگویید: “با توجه به گذشته و نداشتههایم دیگر انرژی و شجاعت لازم را جهت تمرکز بر آینده نخواهم داشت.” مجموعه سوالهایی که در حین ناامیدی باید از خود بپرسید را در ذهن داشته باشید تا برای متوقف کردن ناامیدی و شناخت موانع موفقیت از این سوالات استفاده نمایید.