وقتی به کسی آسیب میرسانیم طبیعی است که احساس بدی داشته باشیم و به نوعی پشیمان باشیم و آرزو کنیم که بتوانیم آن لحظه را به عقب برگردانیم یا کاری انجام دهیم تا فرد احساس بهتری داشته باشد. این گونه مواقع نه تنها مناسب و سالم نیستند بلکه ممکن است شما به خاطر کاری که کردهاید تحت فشار قرار گیرید و اذیت شوید تا فکر کنید که آدم خوبی نیستید. در این مواقع شما نه تنها خود را از بین میبرید بلکه داشتن این حس، یکی از موانع خودشکوفایی با احساس گناه کردن است.
علاوه بر این موارد در مواقعی شما ممکن است شانس بزرگی برایتان پیش بیاید و به این دلیل احساس اضطراب بسیاری داشته باشید، یا ممکن است به دیگران بسیار راحت کمک کنید و کمک خواستن برای خود را دشوار بدانید و نتوانید این کار را انجام دهید و … . اینها همه میتوانند شما را از موفقیت و توسعه فردی دور کنند و سبب شوند تا زمان خود را بر سر مواردی که اصلا مهم نیستند از دست دهید.
جلوگیری از خودشکوفایی با احساس گناه چگونه اتفاق میافتد؟
دلایل و سوالات زیادی وجود دارد که باعث احساس گناه میشود. هرچه باشد، با طولانی کردن احساس گناه سلامتی خود را تحت تأثیر قرار میدهید. یکی از بزرگترین گناهانی که مانع خودشکوفایی میشود گناهی است که از طریق پدر و مادر در بچهها کاشته میشود و مانع استفاده از پتانسیلهای خلاقانه میشود. ما میخواهیم در این مقاله از آکادمی 98 به بررسی راههایی برای برطرف کردن این گناه بپردازیم. نکته مهمی که در همین ابتدا باید ذکر شود این است که این گناه اصلا ربطی به اعتقادات مذهبی نداشته و به موضوعات روان شناختی بر میگردد. ( منیع این مقاله، خودشکوفایی و خود ویرانگری، دکتر ساموئل جی.وارنر، ترجمهی ثریا پاکنظر، انتشارات گام نو میباشد.)
احساس گناه چیست؟
زمانی که خطایی چه خواسته و یا ناخواسته از ما سر میزند، حس مقصر بودن به ما دست میدهد که به آن احساس گناه میگویند. موانع خودشکوفایی با احساس گناه کردن در زندگی افراد به وجود میآیند بنابراین باید داشتن حس گناهکار بودن را از خود دور کنید. میتوان گفت زمانی به وجدان یا قاضی درون خود بی توجه باشیم این احساس گناه ایجاد میشود. زیگموند فروید اضطراب را از اصلیترین موارد دانسته و بر این معتقد است که گناه از زیر شاخههای آن است. بگذارید به روشی دیگر بیان کنیم تا کاملا متوجه شوید. فرض بر اینکه ترسی در وجود خود دارید که نکند نیروی بیرونی چون پلیس شما را به خاطر تخلفی مجازات کند. این احساس گناه نیست و فقط ترس است. احساس گناه زمانی وجود دارد که هم خطر و هم ترس هر دو در درون فرد یعنی در وجدان وجود داشته باشد.
وجدان چیست ؟
اینکه وجدان چیست، شاید برای بسیاری از ما به عنوان سوال پیش آمده باشد. وجدان ساختاری درونی در وجود ماست که محصول یادگیری و تجربهها میباشد. اگر بخواهیم در مذهب به وجدان بپردازیم، آن را قانونی اخلاقی و درونی در نظر میگیرند. وجدان به صورتی است که باعث میشود فرد در مورد خود قضاوت کند. شاید برای شما سوال باشد که چگونه خود را بهتر بشناسیم ؟ با مراجعه به وجدان خود و تاثیر آن بر حالات درونی خود میتوانید به خودشناسی برسید.
زیگموند فروید میگوید: وجود شامل کارکرد” نظارت بر خود، انتقاد از خویش و اعمال سانسور در مغز است”. زمانی کسی توسط وجدانش محکوم شود فرد احساس میکند راه فراری ندارد و وجدانش همانند سایه او را دنبال میکند. در این گونه مواقع شاید فرد احساس شادی و لذت را داشته باشد. اما، در برخی از مواقع به خود آمده و صدای وحشتناک آن را میشنود. فرد ممکن است به عمق گرداب لذت سقوط کند، اما قادر به پنهان شدن از صدای وجدان نیست. پس، با این ویژگیها میتوان گفت در حین احساس گناه ناشی از محکومیت فرد در دادگاه وجدان، از اضطراب هم بدتر است. در این گونه مواقع، کمک کردن به افرادی با داشتن احساس گناه ، دشوارتر از افرادی است که به اضطراب مبتلا هستند.
شکلگیری وجدان در وجود فرد چگونه انجام میشود؟
وجدان به یک صورت در فرد ظاهر نمیشود و برای خود دارای مراحلی خاص است. به صورتی که ممکن است حتی اگر شما در حین انجام گناهان بتوانید متوجه اشتباه خود شوید باز هم امکان داشتن وجدان راحت برای شما امکانپذیر است.
وجدان خودخواه و وجدان بشردوست
وجدانها را میتوان به دو دسته تقسیمبندی کرد. این دو دسته وجدان خودخواه و وجدان بشردوست هستند. وجدان خودخواه، از تجربه و آزمایشهای فرد با پدر و مادرش ایجاد میشود. در این وجدان، احکام به ماهیت تقاضای والدین از کودکان مربوط است. مهمترین معیار “خوبی و بدی” کودک این تقاضا است. با رعایت این موارد کودک خوش قلب و والدین خوشحال میشوند. برعکس تخلف باعث ناخوشایندی و بد ذات شدن میشود و فرد احساس بی ارزش بودن را تجربه میکند.
وجدان زمانی شکل میگیرد که احکام والدین در وجود کودک درونی شود. در حین رشد و ورود به بزرگسالی وجدان همانند نگهبان با زمان کافی جای کار والدین را گرفته و همانند آنها شخصی را نظارت میکند تا سرزنش و تهدیدش کند. پس با این حال، فرد زمانی کاری را انجام دهد که قبلا با انجامش والدین از او ناراحت شدهاند این بار وجدان به او هشدار میدهد. در گذشته ماندن و دائما داشتن حس های بد ناشی از اشتباهات گذشته یکی از موانع خودشکوفایی با احساس گناه کردن محسوب میگردد.
عزت نفس با وجدان تنظیم میشود
مادر یکی از خاصترین افرادی است که هر کسی در زندگی یک بار خواهد داشت که با استفاده از عشق ، محبت و … باعث پرورش و افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس در کودک میشود. با بزرگتر شدن فرد وجدان وظیفه اجرای نقش مشابه را بر عهده میگیرد. اگر شما بتوانید با وجدان خود همکاری لازم را داشته باشید میتوانید امنیت عاطفی و احساس ارزش را تجربه کنید. برعکس اگر شما با وجدان خود مخالف باشید دچار احساس گناه میشود. قبلا احساسی در رابطه با راندن به کودک توسط والدین دست پیدا میکرد. یعنی همان احساسی که بیشتر افراد وظیفه شناس برای جلوگیری کردن از آن تلاش میکنند. پس اگر توجه کنید میتوانید بفهمید وظیفه تنظیم عزت نفس بر عهده وجدان است.
در زمانی که شما اضطراب کم و ملایم، احساس گناه ملایمی داشته باشید متوجه هشداری میشوید که احساس آزاردهنده قوی به شما در حال نزدیک شدن است و باید برای جلوگیری کردن از آن اقدام کنید. اگر شما دارای احساس گناه بزرگ و بیش از حد شوید عزت نفس خود را از بین برده و باعث لطمه وارد کردن به امنیت هیجانی میشوید و این به افسردگی ختم میشود.
وجدان خودخواه چه عوارضی بر خودشکوفایی دارد؟
با توجه به مطالب بالا فهمیدیم که وجدان خودخواه بیشتر در والدین اقتداگرا در ذهن وجود دارد. این مورد خطرناک بوده و امکان سنگ دل بودن کودک همانند این والدین در آن وجود دارد. چنانچه وجدان چنین موردی را داشته باشد ممکن است دچار تایید رفتارهای تخریبگر در فرد شود و یا نه دچار تهدید فردی شود که به شکوفایی خود کمک میکند.
دختر جوانی دارای وجدان خودخواه بود. با گذراندن عمر زیبای خود به صورت باطل و بدرد نخور احساس آرامش میکرد. این فرد زمانی تصمیم به ازدواج گرفت دچار احساس گناه شد. با توجه به موارد بالا، معیارهایی که مادرش به او گفته و در وجودش هک کرده بود باعث میشد احساس خائن بودن کند.
فرد عملی در مقابل وجدان خود دارد که در مقابل والدین خودخواه خود دارد. همان پدر و مادری که به بخشودگی آنها نیاز دارد. بدین صورت، وجدان خودخواه ممکن است غیر منطقی و سنگ دل باشد و بدون توجه به اینکه اعمال ما بد هستند یا خوب، ما را در رسیدن به خودشکوفایی و تشویق به برخی از کارها کمک و یا نه برعکس باز دارند. اما متقابلا، قسمت خوب وجدان ما بدون توجه به خصوصیات مظاهر قدرت همیشه در طرف منافع ماست. این وجدان خوب زندگی را دوست دارد و خودشکوفایی را معیار خوبی میداند.
علامتهای تسلط وجدان خودخواه بر فرد
گفتیم که وجدان خودخواه مانع رسیدن خودشکوفایی شده و یکی از عوامل بروز موانع خودشکوفایی با احساس گناه کردن دائمی در فرد میباشد. اما اینها تنها پایان کار نیست و وجدان خودخواه دارای علامتهای مختلفی است که در ادامه به بررسی این موارد میپردازیم.
- افراد با داشتن وجدان خودخواه در اینکه همه کارها به درستی انجام شود احساس گناه و اضطراب دارند.
- در حین دنبال کردن کارهای دوست داشتنی و مورد علاقه احساس اضطراب و گناه دارند.
- آنها فکر میکنند ارزش ندارند و موفق شدن حق آنها نیست.
- هنگامی که شانسی بزرگ به این افراد روی میکند، آنها مضطرب شده و قادر به استفاده از آن نیستند.
- میتوانند به راحتی به افراد دیگر کمک کنند، اما کمک خواستن برایشان مشکل است.
- برای پذیرفته شدن توسط دیگران تواناییهای خود را محدود و یا تخریب میکنند.
- در حین تصمیم و برنامهریز برای انجام کارهای مثبت و خاص دچار احساس گناه میشوند.
- بعد استفاده از قدرت اراده در جهت منافع خود احساس گناه خواهند داشت.
- در خواستههای خود دچار افراط هستند: اولا، هر چیزی را بدون تعیین حد و مرز قبول میکنند. دوم،اگر مورد با ارزشی را بخواهند، در صورت به دست آوردن دچار احساس گناه میشوند.
احساس گناه چگونه مانع خودشکوفایی میشود؟
هنگامی که کسی در حین کودکی به اندازهای مورد محبت نباشد، بدون خواست خود خصومتها و موارد خشن را در درون خود پرورش میدهد و دچار احساس گناه میشود. این فرد با این روش در روزهای بعدی زندگی خود از هر توانایی خلاق همچون انجام امور به صورت دقیق و حتی تفکر در یافتن راههایی برای کسب موفقیت در زندگی محروم میباشد. در حین وجود گناه، رنج نیز وجود دارد و زمانی که این احساس در شخصیت فرد ماندگار شد به هر شکل و طریقی مجازات میشود. بسیاری از این مجازاتها به خودشکوفایی آسیب میرسانند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- از لذتها چشم پوشی کردن و به سمت سختیها رفتن
- انتخاب نامناسب شریک زندگی
- افراد معتاد بارها خود را در برابر شماتت افراد قرار میدهد و با از بین رفتن عزت نفس و سلامتی مجازات سختی برای خود میسازد
- به بیماریهای خطرناک مبتلا شد
- به اموال و جسم خود آسیب رساندن
- خود را در شرایطی قرار دادن برای سود استفاده
- و ….
کسی که این احساس گناه را در خود دارد زمانی که استعدادهایش را پنهان میکند آرامش دارد و در حین دست زدن به تلاشهای خاص احساس گناه میکند. این افراد کاملا هر فرصتی را برای خودشکوفایی نابود میکنند. زیرا نیازهای مشابهی دارند که تنها با جریمههایی ارضا میشوند که دیگر افراد آنها را تحمیل میکنند.
وجدان بشر دوست در خودشکوفایی
گفتیم که فرد با وجدان خودخواه همواره موانع خودشکوفایی با احساس گناه کردن را در خود پرورش میدهد. همچنین با تسلیم شدن فرد و رها شدن خودشکوفایی باعث تنبیه شدن توسط وجدان بشر دوست میشود. وجدان بشر دوست به خاطر اینکه فرد نتوانسته از تواناییهای خلاق استفاده کند او را تنبیه میکند. چنانچه فرد در قبال اراده غیر منطقی مظاهر قدرت و وجدان مستبد سست باشد، به سادگی و بدون سختی در جهت خودشکوفایی و ابراز خلاقیت چشمپوشی کند باعث هدر دادن زمان و عمر خود میشود. همین باعث احساس گناه میشود. هر کسی حتی خود شما هم اگر نپرسیدهاید روزی با این سوال مواجه میشوید که با زندگیتان چه کردهاید. زمانی فرصتهای زیادی را برای راضی کردن وجدان خودخواه فدا کنید، نفرت از خود ممکن است بیش از حد شود و همین انگیزه زنده ماندن را نیز از بین میبرد.
برخورد با احساس گناه برای خودشکوفایی
هیچ احساس گناهی در هیچ فردی رابطهای با تواناییهای آنان ندارد. کسی که احساس گناه قوی دارد، تفاوتی با دیگر افراد در مورد استعدادها، افکار اصیل و خلاق ندارد. کسی که میخواهد فردی با خلاقیت بالا و خودشکوفا باشد نیاز به نوآوری و متفاوت بودن دارد. معمولا این رفتارها مقابل سنتها و ارزشهای رایج و مقبول اجتماعی قرار دارد که معمولا یادآوری خاطرات دردناک است. همین باعث میشود انسان هیچ وقت از عقیدههای کهنه بدون حس نفرت چشم پوشی نکند.
این چنین است که تضاد بین سنتهای هزار ساله و خواستهای خلاقانه با احساس گناه مواجه میشوند. پس، میتوان قسمتی از این احساس گناه را طبیعی دانست. ولی، در مواقعی که احساس گناه شما بیشتر است و یا زمانی اضطراب بیشتری در مقابل با برنامههای خلاق دارید، چیزی جز مواجه شدن با وجدان خودخواه نیست. میتوانید برای مقابله با احساس گناه کارهای را انجام دهید که در ادامه برخی را برای شما قرار دادیم.
خودآگاهی به منشا احساس گناه
چیزی که باعث از بین بردن و یا کم کردن قدرت میشود آگاهی از منشا احساس گناه است. یعنی شما میتوانید متوجه شوید که وجدان خودخواه به شکل احساس گناه از پدر و مادر به ارث رسیده است. اما، خودشکوفایی شما باعث ایجاد مانع میشود. شما با شناسایی علت و اقدام علی رغم احساس گناه اولیه باعث میشوید کم کم آن را از بین ببرید.
استفاده از حمایت وجدان بشردوست
برعکس وجدان خودخواه ، وجدان بشر دوست میخواهد شما به بالاترین مرتبه از رشد و خودشکوفایی برسید تا تواناییهای خود را به اجرا بگذارید. هنگامی که شما برای خودشکوفایی با احساس گناه مواجه شدید قادر به استفاده از تشویق وجدان بشردوست میباشید. برای اینکه بتوانید بهتر خود را رشد دهید به منافعی که با خودشکوفایی به دست میآورید فکر کنید. برای این کار این مزایا را لیست و مرور کنید.
تمرکز بر نتایج خودشکوفایی
تمرکز کافی داشته باشید و به این فکر کنید که اگر بتوانید برخلاف وجدان خودخواه که از والدین به ارث رسیده است خودشکوفایی را با موفقیت انجام دادید و به نتیجه های دلخواه رسیدید چقدر خوشحال شده و موفقیت خود را جشن میگیرید. در این هنگام همه شما را تایید میکنند.
الگوی خود شکوفایی در نظر داشته باشید
الگوهای موفق برای غلبه بر احساس گناه و انجام خودشکوفایی روش مناسب دیگری برای موفقیت شماست. این الگوهای موفق کسانی هستند که در حین آغاز قدمهای خلاقانه با فشارهای وجدان خودخواه درونی و تفکرات سنتی اقتدارگرا مواجه بودهاند. این افرا کسانی هستند که بالاخره با تلاش توانستند بر آن غلبه و خودشکوفایی را تجربه کنند.افرادی زیاد هستند که دارای زندگی پیشرو در زمینهی علم، هنر، فناوری و… هستند تا الهام بخشی برای غلبه بر احساس گناه باشند.