شانس چیزی بسیار بزرگ است که آسیب نمیبیند. اینکه شما یاد بگیرید فرصتها را در آغوش بگیرید و برای خود شانس ایجاد کنید میتواند یک زندگی شاد، موفق و مفید را بسازد. اما، چگونه باید خوش شانس بود؟ راههای خوش شانس شدن برای رسیدن به موفقیت کدام راهها هستند؟ این برای شما تعجب آور است که چگونه ” برخی از افراد خوششانس هستند؟” با توجه به فراز و نشیبهایی که در زندگی داشتهایم تا به الان خود برسید، اگر کمی فکر کنید حتما خواهید فهمید برای کسب موفقیت شانس داشتهاید یا خیر.
در زمانهایی که نتایج مورد نظر حاصل نمیشود، اغلب آن را به بدشانسی، و هنگامی که چیزی غیر منتظره اتفاق میافتد، آن را به بخت و اقبال و خوششانسی نسبت میدهیم. اما ما چقدر کنترل خود را بر سر شانس داریم؟
چگونه خوش شانس باشیم؟
ما در اینجا نیستیم که به شما بگوییم روده راست خود را دنبال کنید، به غریزه خود گوش کنید و یا هر چیزی دیگری. با این حال، باید قبول داشته باشید افرادی که خود را خوشبخت میدانند، تمایل به نشان دادن صفات خاصی دارند. مطالعه جدیدی که توسط روانشناس ریچارد ویزمن انجام شده نشان میدهد که شخصیت یک فرد تاثیر چشمگیری بر میزان خوش شانس یا بدشانس بودن زندگی او دارد. براساس این تحقیق، افراد خوش شانس تمایل به پیروی از برخی اصول اساسی دارند. این اصول تایید کردند که افراد خوششانس در موارد زیر مهارت دارند:
- یافتن و ایجاد فرصتها.
- ایجاد اعتماد به نفس از طریق انتظارات مثبت.
- اتخاذ یک نگرش انعطافپذیر که به تبدیل بدشانسی به خوششانسی کمک میکند.
تاثیر شانس در خوشبختی
در حقیقت ، دکتر ویسمن دریافت که تقریبا 40% از آنچه ما فکر می کنیم شانس محض است، در واقع توسط روشی که ما فکر میکنیم تعریف میشود. بر همین اساس میتوان دریافت تقریبا همه چیز به نگرش و درک ما بستگی دارد. این ماییم که باید دید خود را عوض کنیم تا موارد عجیب و غریب را به شانس تبدیل کنیم و به تغییر نگرش برای رسیدن به خوشبختی بپردازیم.
این افراد توانایی تشخیص فرصتها را دارند و تا حد ممکن از آن استفاده میکنند. این آدمها هر مسیری را که زندگی در برابرشان باز کند استقبال میکنند و از آنها فرصتهایی میسازند که دیگر افراد با بی توجهی از کنارش رد میشوند. این افراد در زمانی که وضع مطابق با انتظارشان پیش نرفت نا امید نشده و به دنبال فرصت بعدی میروند. پس این افراد شادتر هستند و احتمال رسیدن به اهدافی که دارند بیشتر میشود. در ادامه ما میخواهیم به بررسی اینکه چرا برخی خوششانس هستند و برخی بدشانس بپردازیم.
1. همیشه و همه جا شانس را جستجو کنید
شانس در زندگی نقش موثری دارد بنابراین یکی از راههای خوش شانس شدن، جستجو به دنبال یافتن آن است. شانس میتواند در عشق و کار روزمره ما بسیار موثر واقع شود. با این حال، دانشمندان دریافتند که زندگی همانند چرخ گردان میباشد که شانس مسئول چرخاندن است و ما هم گویهای رنگی آن به حساب میآییم. پس باید با این حقیقت کنار بیاییم. اما، متاسفانه تنها برخی از آدمها آن را قبول دارند.
الیزابت نات ویلیامز استاد روانشناسی کالج سنت ماری در دانشگاه مریلند در این باره تحقیقاتی انجام داده است. الیزابت 13 زن را برای مطالعه انتخاب کرد، که شانس در شکل دهی مسیر شغلی آنها بسیار موثر بود. به صورتی که زنهایی شایسته و با اعتماد به نفس و قدرت ریسک، آنهایی بودند که از اتفاقات به نفع خود استفاده کردند. البته در این میان آنها دوستانی را داشتند که باعث ایجاد انگیزه برای رسیدن به اهداف زندگی و حمایت میشدند. علاوه بر این در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی بر روی 42 مهندس مصاحبهای انجام شد. در این تحقیقات نشان داده شد که اکثر اطلاعات موقعیت شغلی از طریق منابع بسیار غیر محتمل و در موقعیتهای غیرمنتظره در اختیار افراد قرار میگیرند.
آزمایشات وایزمن در رابطه با خوش شانسی
روانشناسی از دانشگاه هرتفورد شایر و نویسنده کتاب فاکتور شانس، با نام ریچارد وایزمن، نزدیک به یک دهه مطالعات خود را درباره شانس و تصور آن در ذهن مردم انجام داد. او دریافت که از دلایل افرادی که خود را خوششانس میدانند برونگرایی شخصیتی بالا است. به زبان سادهتر یعنی آنها دوستان زیادی داشته و با افراد جدید بیشتری ملاقات میکنند. همین باعث میشود تا اتفاقهای خود بیشتر اتفاق بیفتد. این افراد ( خوششانس ) تمایل به حالتهایی چون اضطراب، احساس گناه، افسردگی و …. را کمتر دارند و در عوض گشادهرو و پذیرا بودن را بیشتر دارند.
ریچارد وایزمن دو آزمایش را انجام داد. آزمایشهای او یکی این بود که مقداری پول را بر روی زمین انداخته و دومین مورد ترتیب دادن برخورد با یک تاجر بود. این موارد توسط وایزمن در سر راه دو آدم کاملا متفاوت ( یکی که قبول داشت خوششانس است و یکی که فکر میکرد شانس ندارد ) قرار داده شد. ابتدا فردی که به خوش شانس بودن خود اعتقاد داشت، با پولها برخورد کرد و فورا متوجه آنها شد و پولها را در جیب خود گذاشت. بعد از آن با تاجری که قبلا هماهنگ شده بود و جایش در یک کافی شاپ بود وارد گفتگو شد. اما، در هنگام مواجه شدن فردی با طرز تفکر بدشانس بودن برای پول، آنها را ندید و از روی آنها عبور کرد.
2. در معرض شانس قرار گرفتن
شاید این را هم خود شما قبول داشته باشید که اکثر شانسهای خوب و به نوعی غیر منتظره به سمت افرادی میآید که به زندگی لبخند میزنند. بنابراین میتوان گفت که یکی از راههای خوش شانس شدن، به دنبال خوش شانسی بودن است. چر که طبق قانون جذب شما به دنبال هر موردی باشید آن مورد به سوی شما جذب میشود. به نوعی که این افراد ( افراد خوشحال ) با اینکه هدفهای بلند مدتی را برای خود دارند ولی به جزئیات توجهی نمیکنند. برای مثال، فردی به جای اینکه تصمیم بگیرید بهترین جراح مغز دنیا شود، با خود تصمیم میگیرد که دکتر شده و جان آدمها را نجات دهد. این آدمها تنها هدف نهایی را مشخص و در نظر دارند و این را میدانند که فقط آن مهم است و راه رسیدن به آن متفاوت و زیاد است. این موارد مستلزم انعطافپذیری شناختی و رفتاری است.
فردی که به پارک میرود تا بدود شاید شریک کاری، دوستی جدید، معشوقه و … خود را پیدا کند، ذهنش باز است. اما، کسی که در پارک فقط دوندههای دیگری را ببیند بدون شک ذهنش بسته است. در این باره ریچارد وایزمن میگوید: ” بهتر است به جای اینکه موقعیت و آدمها را از قبل پیشبینی کنید، صبر کنید و ببینید چه خواهد شد”. شما اگر دوستان و آشنایان بیشتری داشته باشید، مطمئنا شانس خود را بالا میبرید. شما خواهید توانست با توجه به پیشرفت علم، فرصتهای خود را به صورت آنلاین افزایش دهید. پس سعی کنید به اینترنت وصل باشید. برای مثال؛ شل هورویتز برای اولین بار در اینترنت با مراجعه به لینکدین متوجه شود جهت کنفرانسی در داووس سوئیس به دنبال سخنران میگردند و این مقدمهای شد برای کسب موفقیتهای وی.
تاثیر انعطاف پذیری در خوش شانسی
بهتر است به پرورش انعطافپذیری شناختی خود بپردازید. برای اینکه انعطافپذیری ذهنی خود را بالا ببرید به سادهترین شکل ممکن خواهید توانست به موضوعی از انواع زوایا فکر کنید. برای مثال؛ شاید شما بر این عقیده باشید که فلان فرد نمیتواند در پست مورد نظر باشد. پس برای اثبات در ذهن خود 10 دلیل برای رد اعتقاد پیدا کنید. انسانهایی که انعطافپذیری بالا دارند در مقایسه با انسانهای غیر منعطف، در مقابل با محرکهای یکسان واکنش متفاوتی دارند. پس، شما قادر خواهید یاد بگیرید با انعطافپذیری بالا کار کنید. این انسانها به طور معمول راههای زیادی را جهت رسیدن به محل کار خود در بر میگیرند. آنها به جای اینکه هر روز به کافه مورد نظر خود بروند تا همان همیشگی را سفارش دهند، برای نوشیدن یک قهوه به کافههای دور دست رفته تا با پیدا کردن قلمروهای جدید شانس خود را به صورت طبیعی بالا ببرند.
شکستن عادات قدیمی یکی از راههای خوش شانس شدن
روانشناسی از دانشگاه هرتفورد، بن فلچر میگوید:” به انجام کارهای متفاوت بپردازید. او بر این عقیده است که حتی تغییر کوچک زندگی را به صورت کامل تغییر میدهد”. حتما ضروری نیست که برای انجام کارهای متفاوت به سمت مواردی بروید که با اهداف مرتبط باشند. برای این کار میتوانید صندلی خود را در مترو عوض کنید، روزنامه، کتاب یا مجله بخوانید، برنامه تازهای از تلویزیون را برای تماشا انتخاب کنید و … . اگر شما اقدام به شکستن عادتهای رفتاری خود بکنید میتوانید مواردی که تا به امروز از پیشرفت شما منع میکردند را راحتتر کنید. برای به دام انداختن فرصتهایی که روزانه از کنارتان عبور میکنند باید سعی بر مثبت بودن کنید. در این باره محققان دانشگاه تورنتو تحقیقاتی را در رابطه با دیدن دنیا از عینک خوشبینی انجام دادند. با توجه به این تحقیقات افراد خوشبین اطلاعات دیداری بیشتری دریافت میکنند و افراد بد بین چندان متوجه اطراف خود نمیشوند.
تاثیر اضطراب در شانس
اضطراب دیدگاه ما را محدود میکند. اضطراب باعث میشود تا هر اطلاع جانبی و مفید را از دست بدهید. آزمایشی در این باره صورت گرفت که به مردم گفتند نقطهای را که در روی صفحه کامپیوتر است را اگر نگاه کنند پاداش خواهند گرفت. بعد از زمان کوتاهی نقطهای دیگر در صفحه پیدا شد. ولی مورد مهمی که وجود دارد این بوده که شرکت کنندهها آن را ندیدند. این یعنی اگر با تمرکز بیشتر نگاه کنید کمتر خواهید دید.
3. سخت گیر نباشید
درباره عنوان بالا در یک جمله میتوان گفت شانس همراه با سختگیر بودن نسبت به وظایف، آبشان با هم در یک جوی نمیرود. استاد روانشناسی دانشگاه یوتا کارول سانسون در این باره میگوید:”وظیفه شناسی یعنی کاری که باید انجام دهید را انجام دهید و سر آن بمانید”. یکی از مشکلات در این باره اینجاست که افراد روی وظایف خود پا فشاری میکنند و این تا حدی است که اگر دلیل خوبی نداشته باشد باز ادامه میدهند. زیرا زمانی که آدم تمامی توان خود را بر روی رویکردی تمرکزی معطوف کند، اگر مسیرهای راحتتر نیز به صورت غیر منتظره وجود داشته باشند نخواهد دید. بهتر است زیاد سختگیر نباشید.
ارتباط تمرکز و خوش شانسی
ریچارد وایزمن در این باره آزمایشی انجام داده است. او از افراد خواست در یک روزنامه عمومی تعداد پاراگرافها را بشمارند. خوب طبیعی است که این چند ثانیه طول میکشد. اما افراد در چند دقیقه توانستند آن را که 43 پاراگراف بود بیابند. در این باره کافی بود در صفحه دوم روزنامه توجه خود را بر روی کلماتی با تایپی بزرگ بیندازند. که نوشته بود ” دیگر نشمارید این روزنامه 43 پاراگراف دارد” با این کار آنها قادر بودن 250 دلار برنده شوند. زیرا، در پیام نیم صفحهای در روزنامه گنجانده شده بود که ” دیگر نشمارید و به مسئول آزمایش بگویید این پیام را دیدهاید تا 250 دلار جایزه بگیرید”، هیچ شرکت کنندهای آن پیام را ندید. اما، وایزمن برای بار دوم از آنها خواست تا با نگاه کردن به روزنامه موارد غیر عادی را مشاهده کنند آنها هر دو پیام را مشاهده کردند.
در مواقعی برای داشتن شانس و موفقیت بهتر است از وظایفی که به ما محول شده است تمرکز خود را برداریم و به نوعی منحرف شویم. فرصتهای بی شماری در رها کردن وجود دارد که باید آنها را یافت. پس با داشتن پروژهای نیمه کاره که دارید بهتر است در مواقعی به گپهای همکاران خود وارد شوید و در برخی از مواقع به سایتهای مورد علاقه خود در سطح وب مراجعه کنید. کارول سانسون میگوید:” شاید کار مورد نظر را در زمان اختصاص داده شده تمام نکنید، ولی میتوانید درک بالا و بهتری داشته باشید. اگر این چنین باشید و کمی انعطافپذیری را به خود راه دهید در آینده درآمد بهتری خواهید داشت. چرا که یکی از راههای خوش شانس شدن، منعطف بودن است”.
تاثیر تغییر سن در شانس
با بالاتر رفتن سن بدست آوردن موقعیتهای خوب سختتر میشود. این به خاطر عوض شدن فرصتها نیست و به خاطر تغییر ما است. روانشناسی از دانشگاه جورج میسون و نویسنده کتاب کنجکاوید؟ تاد کاشدان میگوید:” افرادی که در دهه بیست سالگی هستند ذهن بازتری نسبت به دیگر افراد دارند. زیرا، آنها در حال کشف خود میباشند. با بالا رفتن سن، تفکر نیز شکل ثابتتری خواهد داشت. مثلا، “من دیگر 40 سال دارم و نباید توپبازی کنم” ولی آیا قانونی برای اینکه شما 40 سال دارید و نباید توپ بازی کنید وجود دارد؟ ما خود این تصمیمات خشک را گرفته و فرصتهای تغییر را از بین میبریم”.
4. بله گفتن به شانس
فرض بر اینکه شما بسیار خوششانس هستید و شانسی عالی در خانه شما را میزند. با باز کردن در چه میگویید؟ اگر همانند بیشتر افراد باشید، مطمئنا دو احساس تضاد یعنی فرهیختگی و اضطراب در شما ایجاد میشود. شما در این حال تمایل دارید درباره شغل جدید مواردی را بدانید. در صورتی که ذهنتان هزاران دلیل را جهت نپذیرفتن آن و انجام شغل فعلی دارید. تاد کاشدان میگوید:” به سمت کدام غریزه میروید؟ با گذر زمان الگویی در ذهن خود دارید که با توجه به آن انتخاب را انجام میدهید”. همین است که افرادی همیشه در زندگی موقعیتهای خوبی دارند و خوشحال هستند. ولی بقیه تمامی مدت به خاطر انجام ندادن کارهای مختلف احساس پشیمانی دارند. برای مثال، کسی که بورسیه بهترین رشته را در فرانسه قبول میشود و به خاطر مواردی چون ورزش و رسیدن به تیم ملی از آن میگذرد. مطمئنا بعد از مدتی پشیمان خواهید شد که چه کسی زندگی و تحصیل در فرانسه رو به ورزش و رسیدن به تیم ملی ترجیح میدهد.
افرادی که از شانسهای غیر قابل پیشبینی شده برخوردار هستند بیشتر مایل به انجام کارهای عجیب و جدید میباشند. این افراد به جای فکر کردن به اتفاقات بدی که برای انجام کار ممکن است گریبانشان شوند با خود میگویند” جالبه، بهتر است امتحانی بکنم”.
تاثیر اعتقادات در میزان خوش شانسی
با اعتقاد است که شما قادر به انجام هر کاری هستید و اعتماد بالا هم با نتایج خوب بالا میرود، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که یکی از راههای خوش شانس شدن افزایش اعتماد است. همین نتایج خوب باعث میشود تا شما در ریسکهای آینده پا پیش بگذارید. جان اولسون در 13 سالگی اولین شانس خود را بدست آورد. “در آن زمان من با هواپیما به یک سفر تفریحی میرفتم و به صورت داوطلب جدا از بقیه افراد نشستم. همین باعث شد که از یک قسمت درجه 1 هواپیما سر در بیاورم. میدانید چی جالب بود؟ دیدن صورت دوستان که یکی یکی از کنار من رد میشدند تا به صندلی عادی خود برسند”. همین باعث شد اولسون به ریسک پذیری روی آورد و هیچ فرصتی را از دست ندهد. بنابراین، به قیمت 20 دلار خرید کسب و کار ورشکسته همسایهاش را قبول کرد. او که شاگرد مغازهای بیش نبود توانست مدیر اجرایی چندین سایت شود. اولسون بر همین اساس میگوید:” در صورت قرار گرفتن هر فرصتی سر راهم دنبالش خواهم رفت، همین باعث میشود تا فکر کنم در دنیای تخیلی زندگی میکنم”.
ما در اکثر مواقع به حرفهای بی پایان و بی ارزش مغز خود گوش میدهیم که میگوید ما تجربه کافی برای فلان کار را نداریم، خوشتیپ نیستیم و … . حالا طرف دیگر قضیه همان غرایز است که کار را هم بدتر میکند. برای مثال، خانواده من هرگز نگذاشتند با علاقهای که به ورزش رزمی داشتم بروم، آنها بر این اعتقاد بودند که بینی، دست و پایم میشکند این در حالی است که دوستم به جای من رفت و میگوید همیشه یک تیم پزشکی سر تمرین حاضر هستند. اکثر این افکار و غرایز به عنوان مجموعهای از موانع موفقیت عمل میکنند.
تاثیر احساسات در میزان خوش شانسی
این را همیشه به یاد داشته باشید که در تمامی مواقع حس والدین بودن و ذهنمان راست را نمیگوید. این نگرانیها مهم هستند و باید درک شوند، ولی نباید غرایز را هم نادیده بگیرید. این انتظار را که باید کاملا و 100 درصد به احساس اطمینان کنید را از ذهن خارج کنید. کاشدان میگوید:” اگر منتظر باشیم همه احساسات بد ناپدید شوند و بعد دست به کار شویم، هیچ وقت آن زمان نخواهد رسید”.
شاید از تصمیم گرفته شده واقعا مطمئن نیستید. از خود سوال کنید در این زمان بدترین اتفاقی که میتواند بیفتد چیست؟ احتمال بدترین جوابی که به آن میرسید چقدر است؟ شما برای تغییر کلی خواهید توانست تاکتیک دیگری را انتخاب کنید. به این فکر کنید که در آینده بیشتر پشیمان کدام مورد خواهید بود. روانشناس دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید سونیا لیوبومیرسکی که نویسنده کتاب چگونگی شادمانی میباشد در این باره میگوید:” در مواقعی کاری که میکنید ممکن است هزینه کوتاه مدت داشته باشد. شما ممکن است فشار روحی داشته باشید یا منابع و زمان را از دست دهید. یعنی میتواند همانند مهمانی رفتن با آدمهای جدید باشد. زیرا، در این مواقع فرد نمیخواهد به مهمانی با این افراد برود و همین باعث ایجاد اضطراب میشود. ولی با داشتن اضطراب وقتی به این مهمانی میرود کلی لذت برده و با افراد جدید نیز دوست میشود. این یعنی پرداخت هزینه کوتاه مدت با دریافت سود بلند مدت”.
5. در آغوش کشیدن شکست
این واقعا حقیقت است و باید قبول داشت که هر موقعیتی دارای سرانجام خوشی نیست، این که بتوانیم شکست را بپذیریم به خودی خود یکی از راههای خوش شانس شدن است. نانسی میگوید:” من نامزدی خود را با پسری فوقالعاده خوب به هم زدم تا بتوانم خواننده اپرا شوم. اما متاسفانه فکر کنم صدایم به اندازه کافی خوب نیست”. نانسی با اینکه شکست خورد. اما، همانند بسیاری از افراد با شانسهای غیر منتظره، فردی با پشتکار بود. نانسی در ادامه میگوید:” یک منتقد تئاتر به من پیشنهاد استندآپی کمدی را داد، من پذیرفتم و با یک برنامه تجربی توانستم حسابی به بهترین شکل ممکن خودم را نشان دهم واقعا از کارم خوشش آمده بود. اما بعد از مدتی روانپزشک شد و با افتخار به موفقیتهای خود، بر این بیان است که همیشه به این فکر میکنم که اگر با پسر فوقالعاده ای که خواستگارم بود ازدواج میکردم و چند تا بچه با یک خانه در حومه شهر داشتم الان چه جور آدمی با چه وضع زندگی بودم”. این انسانها همیشه دارای زندگی بی عیب و نقض و بدون پشیمانی نیستند. فلچر میگوید:” حتی موفقترین انسانها هم در کار خود شکست میخورند. اما نکته مهمی که وجود دارد این بوده که آنها به دنبال فرصت هستند و اجازه متوقف شدن را با شکست نمیدهند”.
بدون در نظر گرفتن انواع نتایج خوب یا بد، بهره بردن از شانس مزایای زیادی دارد. از سادهترین آنها این بوده که حداقل شادی را در زندگی وارد میکنیم. لیوبومیرسکی تحقیقاتی انجام داده است که نشان میدهد اگر ما در زندگی رضایت داشته باشیم چه به صورت بلند و یا کوتاه مدت به صورت عمدا کارهایی را انجام میدهیم که آن را بالا میبرد. علاوه بر اینها، ما با رفتن به سراغ موقعیتهای مختلف چون خواندن مجلهای متفاوت، وارد شدن به فروشگاهی که مدتهاست چشمانمان را گرفته، صحبت با غریبهای و … نوعی تازگی را به زندگی وارد میکنیم و این میتواند باعث رشد مغز ما شود.
تاثیر قدرت پذیرفتن شکست در خوش شانسی
در مواقعی سن شجاعت کارهایی را که در زمان های جوانی نمی توانستم به انجام آنها بپردازیم را به ما میدهد. ویوین هاچسن مشغول ساخت ماسکهای رنگی بود. او شانسی به زندگیاش وارد شد که ماسکهای ساخته شده خود را در استودیوی فیلمسازی هالیوودی عرضه کند. او میگوید:” با این پیشنهاد من نگران شدم که چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا من امکان هنر پیشه شدن سینما را دارم؟ با این تفکر و اینکه باید لسآنجلس زندگی کنم کارهایم را برای معرفی نفرستادم”. همین موارد و از دست دادن این فرصت سالها باعث پشیمانی ویوین شد.
ویوین در ادامه میگوید: “با اینکه لیسانس خود را گرفته بودم متوجه شدم که علاقهای به کار در آزمایشگاه را ندارم. همین باعث شد به سوی کار هنری برگردم. در آن سالها برای خود کارگاهی را باز کردن و به فروش ماسکها پرداختم. من پول درآوردن از این راه را دوست دارم”. همین اشتیاق باعث شود او الان در حال حاضر فروشگاهی اینترنتی با نام Etsy.co داشته باشد که میلیونها مشتری بالقوه دارد.
خوششانسهای مادرزاد
در مواقعی که برای بسیاری از ما اتفاق افتاده است، تولد در خوششانسی از همه مهمتر است. درست است که دانشمندان زیادی هستند که با اختربینی دل خوش ندارند. اما بسیاری از آنها فهمیدهاند برخی از حالتها چون اسکیزوفرنی و انواع شخصیتی چون نوجویی و تازهخواهی با ماه تولد ارتباط دارد. این مورد با حرکات و رفتار سیارهها که معروف است نمیباشد. اما در چنین مواردی چون چرخه خواب و بیداری و غلبه بعضی ویروسها در انواع فصلها میتواند چنین پدیدهای ایجاد کرده و رشد مغز را به همراه داشته باشد.
تاثیر ماه تولد در میزان خوش شانسی
در این باره برای اینکه فهمید آیا شانس با لحظه ورود انسان به زندگی ارتباط دارد یا نه، با در نظر گرفتن اینکه برخی از خصلتها به خوش شانسی خود خوانده افراد ربط داده میشوند ریچارد وایزمن به همراه چند همکار تحقیقاتی انجام دادند تا ثابت کنند که ماه تولد یکی از راههای خوش شانس شدن است یا خیر. در این تحقیق از افراد پرسیده شد که خود را خوششانس میدانند یا نه و به ارزیابی و خصوصیات شخصیتی آنها پرداختند. جواب به این صورت بود که افراد متولد نیمه اسفند تا نیمه شهریور با هر جنسیت و سنی خود را خوششانستر از افرادی میدانستند که در نیمه شهریور تا اسفند، یعنی ماههای سرد سال به دنیا آمده بودند. یعنی افراد در ماههای گرم و خوش آب و هوا سال از فکر باز برخوردار بوده و مشکلات عصبی کمتری داشتند. یعنی شما بهتر است برای شروع بارداری خود مرداد را در نظر بگیرید زیرا، اردیبهشت یکی از خوششانسترین ماهها است.
تزریق خوششانسی به تفکر خود
شما زمانی میتوانید از زندگی لذت برده و شانس را به نوعی در زندگی خود اضافه کنید، که با ذهنی انعطافپذیر به زندگی نگاه کنید. میتوانید امتحان کنید تا مشاهده کنید چگونه از صف بد شانسها بیرون آمدهاید. طبق مفاد قانون کارما، شما هر دیدی نسبت به محیط داشته باشید، بازتاب همان دید به شما باز میگردد. بنابراین بهتر است خوش بین باشید و خود را فردی خوش شانس بدانید.
- روابط رمانتیک: برای این روابط شما ممکن است تفکر حالتان این چنین باشد: “میخواهم کسی را در رابطه خود داشته باشم که آشپزی بلد باشد، باهوش باشد، جذاب و زیبا باشد، پولدار باشد و ….” اما بد نیست این تفکر را هم امتحان کنید: ” لیست و توقعات خاصی ندارم. اما، بهتر است به صورت کلی آدم خوبی باشد . من با دیدن میتوانم بدانم این همانی است که میخواهم”.
- کار: در رابطه با کار تفکر شما ممکن است این چنین باشد: ” این پروژه را باید تا فردا تمام کنم، ساعت 8 باید شام بخوریم، من تا ساعت 6 نمیتوانم کارم را ترک کنم، جلسه باید فقط و فقط ساعت 9 صبح باشد”. شما میتوانید این تفکر را امتحان کنید که مثلا :” بهتر است سعی کنم پروژه را تا فردا تمام کنم، ولی میتوانم ایدههای دیگری را نیز پیدا کنم که برای خودم و موفقیت شغل مناسب باشد”.
- دوستی: در دوستی تفکر شما و هر کسی میتواند این چنین باشد که : “من الان دوستان زیاد خوبی دارم که دیگر وقت گذراندن با دوستان دیگری را ندارم”. شما میتوانید این تفکر را تغییر دهید و بگویید: ” خیلی دوست دارم دوستانی جدید داشته باشم، حتی اگر یک گفتگوی کوچک باشد”.
- کارهای خانه: تفکر شما در خانه این چنین است که :” امروز خیلی کار دارم، باید خرید هایم را انجام دهم، لباسهایم را به خشکشویی ببرم، باید بروم بانک و …”. به جای داشتن این تفکر بهتر است که بگویید مثلا:” من امروز این کارها را باید انجام دهم ولی عجلهای ندارم چون ممکن است در سر راه اتفاقی خاص برایم بیفتد”.
- جلسات کاری: این مورد برای افراد شاغل پیش میآید و آنها بسیار سخت میگیرند که مثلا: ” این آدمها فقط برای قرار داد آمدند و قرار نیست به چشم شریک و یا دوست به آنها نگاه کرد”. شما بهتر است این گونه بگویید که :” من از افراد برای جلسه و قرارداد استقبال میکنم. شاید الان نتیجه ای نداشته باشد و چند سال آینده نتیجه قابل قبولی را مشاهده کنم”.
مجموعهای از راههای خوش شانس شدن در این مقاله از وب سایت آموزشی آکادمی98 مورد بررسی قرار گرفت، تا بتوانید با عمل به این راهکارها و دستورات بتوانید از شانس بهتر و دید بهتری نسبت به اتفاقات برخوردار شوید. با رعایت این موارد بدون شک شما نیز خصوصیات یکی از افراد خوش شانس را خواهید داشت و اتفاقات مثبت به سوی شما روانه میشوند.